مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
چهارشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۸:۴۹ ب.ظ

جاودانگی

نویسنده در پی خلق یک اثر جاودانه بود!

در پی جاودانگی خودِ خودی اش!

در عالم خیال،هر دم،طریق مختلف،می پیمود.

بر این در و آن در،دمادم،می کوفت.

تا آن که یک نفر در میانه ی راه بر او گفت:


جاودانگی؟هیچ کدوم از اونایی که جاودانه شدن برای جاودانگی کاری رو انجام ندادن.همه فنای معشوق بودن.به خودشونم فکر نمی کردن،چه برسه به جاودانگی!



براده های یک ذهن:

ساکن طبقه ی وسط را می دیدم.خود پر تقلایم را در مسیر رسیدن به جاودانگی...

۹۶/۰۲/۰۶

نظرات  (۱)

۰۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۲:۰۷ بهنام عبدالهی
وبلاگت بسی پربار است. خدا قوت.
پاسخ:
متشکر بهنام پرتلاش

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">