مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
چهارشنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۷، ۰۹:۲۳ ق.ظ

جامانده ام...

هنوز برایم شبیه به یک رویاست.شبیه به آخرین خوابی که آدم دیده باشد.شبیه به آخرین خیال پردازی های در پس ذهن!

هنوز انگار که در آنجا،در آن ساختمان،جا مانده باشم.کنار بچه ها.

هنوز انگار که مطهره می آید و در حالی که تلفن همراه محیا را به دست دارد،بازی ها را نشانم می دهد.هنوز به مهدیه بانو می گویم من از جلوی دوربین رفتن استرس دارم.هنوز ساناز به دنبال آب جوش می گردد تا پودر نسکافه اش را در آن خالی کند و صدایش بازتر شود.سیروس نژاد با دوربین تلفن همراهش،فیلم پشت فیلم،از بچه های پشت صحنه می گیرد.

هنوز انگار بلد نباشم آن میکروفون ها را به لباسم وصل کنم و هنوز محبی بگوید و بخندد و بخنداند... .

من در دیروز رویایی ام،در ساختمان شبکه ی امید،در کنار همکاران،با همه استرس ها جا مانده ام.

من هنوز در ضبط آخرین قسمت برنامه،کنار آن ها،جا مانده ام...


۹۷/۰۶/۲۸
یاس گل

نظرات  (۵)

سلام یاسمن!
خوبی؟
چه اتفاقی افتاده؟من متوجه نشدم!
دیگه نمیری شبکه امید؟
پاسخ:
سلام زینب.خوووبی؟
فاز یک برنامه به اتمام رسید 😊
سلامممممم
خووووبی؟
تبریک میگممم
اسم برنامه بگو تا منم ببینمت ولی چه هیجان انگیز 💜💜
پاسخ:
آرامی
برات نوشتم
ببین رسیده بهت؟
خییییلی ممنونم ازت
 دیگه من نمیتونم بیش تر از این تقواپیشه کنم!
رمز پست بالا لطفا!
سلاااام یاسمن
من به خاطر اینکه تو جزو تیم نویسندگان بودی از یه جایی به بعد تمام قسمت های برنامه رو دیدم و هربار با دیدن اسمت در تیتراژ کلیییذوق کردم!
موفق باشی و من منتظر کار های بعدی تو هستم یاسمن قشنگم😍
پاسخ:
متینا
میدونی؟من به مدت خیلی ناراحت بودم که دوستام نمی دیدن.اما وقتی کم کم تک و توک دیدن کار رو،وقتی تو هم دیگه هرهفته می دیدی،واقعا احساس رضایت کردم
ببین یاسمن درسته من مثل متینا هر هفته عین چی کپ نمیکردم رو تلویزیون که اقتباز  رو ببینم_چون خب میدونی بر عکس تو بقیه مجریا و عوامل  برنامه خیلی نیروی دافعه دارن.اصن ذوق آدم رو بابت مخاطب پرانتزباز بودن کور میکنن_ولی هر وقت که صدای تو پخش میشد من داد میزدم واااای این دوست منه هااا.یاسمنه.بعد مامانم هی ذوق میکرد میگفت به به چه دختر خوبی...بعدشم یه چیزایی میگفت که درست نیست جلوی جمع بگم:)[اصن باور نمیکنی برو از همسایه هامون بپرس]
پاسخ:
:))))))))))))))))) آخخخ خدا
وجیههه
متینا بیاد اینو بخونه :)))))))
راستی متینا برا پرانتزباز نظر گذاشت دیروز.تو این همه نمیگفتی حرف داری نرفتی بهشون بگی که.
چی میگفت؟چی میگف؟بگو بهم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">