مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
چهارشنبه, ۱۸ مهر ۱۳۹۷، ۱۱:۴۲ ق.ظ

این تلگرام لعنتی

شما نمی توانید حجم و اندازه ی تنفر من از پیام رسان تلگرام را متصور شوید.نمی توانید درک کنید روزی که تلگرام فیلتر شد تا چه اندازه احساس رضایت می کردم.گمان می کردم با این کار به همراه تمامی دوستانم به یک نرم افزار دیگر مهاجرت خواهیم کرد.تصور می کردم گروه دوچرخه به یک نرم افزار دیگر انتقال خواهد یافت و کارهایمان به طریقی دیگر ارسال خواهد شد.اما هیچ کدام از این ها،هیچ کدام از حدس و گمانه های خیال انگیزم محقق نشد.

همه در برابر این تغییر ایستادند.همه با نصب فیلترشکن ها مشکلی نداشتند و این وسط انگار فقط من بودم که احساس عذاب وجدان می کردم.احساس نوعی خیانت.

روزی که به خاطر مشغول شدن در آن برنامه ی تلویزیونی،دیگر فرصت ادامه ی همکاری با رادیو دوچرخه را نداشتم از یک بابت خیلی خوشحال بودم و آن بیرون آمدنم از تلگرام.من واقعا خوشبخت بودم که با تهیه کننده ای وارد همکاری می شدم که خودش ما را ملزم به استفاده از یکی از نرم افزارهای داخلی کرده بود.نرم افزاری که واقعا از کار کردن در آن خرسند بودم و فضای باکیفیت تری نسبت به سایر نرم افزارهای داخلی داشت.

اما هیچ یک از این ها دوام چندانی نداشت.بعد از اتمام پروژه ی تلویزیونی قصد کردم دوباره با رادیو دوچرخه همکاری کنم.با خودم گفتم فوقش با تلگرام یک نفر دیگر کارها را برایشان می فرستم.اما این تنها موردی نبود که مرا دوباره مجبور به استفاده از تلگرام می کرد!حالا دیگر برای پیگیری فعالیت ها و تمرین های کلاس زبان هم باید عضو تلگرام میشدم.

و امروز دوباره با اکراه فراوان،با اکراهی که اصلا قابل توصیف نیست آن پیام رسان لعنتی را روی تلفن همراه خودم نصب کردم.و طبیعتا پس از آن نیز آن فیلتر شکن لعنتی تر دیگر را.

به محض ورود با خیل پیام هایی که در این مدت برایم ارسال شده بود مواجه شدم.چنان به هم ریخته بودم که دلم می خواست همان لحظه از تلگرام خارج شوم.اما چاره نبود.پیام ها را دیده ندیده درجا پاک کردم.از تمام گروه هایی که پیش تر عضو آن ها بودم خارج شدم.خواستم تمام مخاطبین خودم را هم بلاک کنم اما دیدم اینطوری آن ها فکر می کنند با خود اشخاص مشکل دارم!!

بی قرار بودم.حرص می خوردم.گیج شده بودم.

صوت ها را برای فرناز ارسال کردم.در گروه رادیو دوچرخه باقی ماندم.برای teacher نیز مبنی بر درخواست عضویتم در گروه زبان پیامی فرستادم و بعد اینترنتم را خاموش کردم.

در مسیر کتابخانه مدام تکرار می کردم:take it easy،راحت بگیر،سخت نگیر.

و بعد گفتم واقعا چرا باید سخت بگیرم.می توانم فقط و فقط برای بررسی فعالیت های کلاس زبان و ارسال کارهای دوچرخه از تلگرام استفاده کنم.فقط و فقط.می توانم در صورت ارسال پیام از هر دوست و آشنایی ندیده پیام را پاک کنم و حتی اگر گلایه مند شدند که چرا نمی خوانی برایشان توضیح دهم این جا پیام رسان ارتباطی من با دوستان و آشنایان نیست.عذرخواهم.من فقط برای انجام دو کار به خصوص در این نرم افزار کوووفتی عضوم.همین.

خلاصه اینکه اگر شما هم در دایره ی دوستان من هستید لطفا با دیدن آیدی مسخره ام در تلگرام برایم پیامی نفرستید.بی جواب می ماند.نخوانده می ماند.با عرض معذرت... .


براده های یک ذهن:

-همه این ها که گفتی یعنی اگر در نرم افزار دیگری به تو پیامی دهیم می خوانی و جواب می دهی؟

-من از پیام رسان های شلوغ خوشم نمی آید.همان طور که در دنیای واقعی از مکان های شلوغ خوشم نمی آید.اگر که از دوستان من باشید صد البته که در جای دیگری با شما گفتگو خواهم کرد.اگر که از دوستان من باشید...

۹۷/۰۷/۱۸
یاس گل

نظرات  (۱)

سخت نگیر یاسمن:)
تلگرام خودش نمیخواست فیلتر بشه که
اما منم واقعا دارم به تنگ میام از اینهمه حجم اطلاعات غیرضروری 
احتمالا یه اپلیکیشن پیام رسان دیگه نصب کنم.البته داخلی نه.یه چیزی نصب میکنم که فقط امکان ارتباط با مخاطبین خودم رو داشته باشم.تلگرام هم بره به جهنم:/
پاسخ:
هرجا میری خبرم کنی ها.خب؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">