مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
جمعه, ۲۱ دی ۱۳۹۷، ۱۰:۴۲ ق.ظ

نوشتن

به گمانم خیلی های شان،خیلی های شان نمی دانند که من هم می نویسم.
خیلی های شان نمی دانند که من هم فعالیت هایی دارم.فعالیت گاه به گاه ام در دوچرخه.فعالیت تابستانم در شبکه.
بر خلاف من که این ها را نتوانستم و نخواستم و خجالت کشیدم در جلسات به آن ها بفهمانم،بسیاری از آن ها این شهامت را داشتند که از استعدادهای شان بگویند و آن را به معرض دید بگذارند.
اما من همیشه دلم خواسته به جای آتکه خودم چیزی بگویم،موقعیتی ایجاد شود که ناگهان دیگران سر برگردانند و بگوید:دارید درباره چه کسی صحبت می کنید؟مجیدی؟آن خانم؟همان که آنجا نشسته؟واقعا؟
تفاوت من و بسیاری از آن ها در همین است.نه فقط آن ها،که بیشتر مردم.
برای مثال وقتی ف درباره ی این موضوع صحبت می کند که می خواهد کتاب بنویسد شاید من پیش خودم فکر کنم مگر چند وقت است که در مسیر نوشتن افتاده و می خواهد انقدر سریع اقدام به چاپ کتاب کند؟
اما او مثل من فکر نمی کند.در واقع من اصلا نمی دانم که مردم به چه چیزهایی فکر میکنند.
فقط می دانم خودم تا زمانی که قدم به قدم،مرحله به مرحله پیش نروم بعید است که برای چاپ کتاب اقدامی بکنم.
می دانم تا وقتی که در رابطه با داستان های کوتاهم به نقطه ی قابل قبولی نرسم،تا زمانی که تعداد داستان های خوب با کیفیتم به چیزی که می خواهم نرسد،نمی توانم به راحتی پی نوشتن رمان بروم.
و تا زمانی که در نوشتن رمان به احساس رضایت بخشی نرسم باز هم نمی توانم به فکر انتشار آن باشم.
من فقط برای دل خودم نمی خواهم بنویسم.که می خواهم بویسم برای مردم.پس برایم مهم است که چیز قابل قبولی ارائه کنم.اگر نه می توانم برای دل خودم به یک انتشاراتی رفته و نوشته های معمولی ام را با هزینه شخصی چاپ کنم و چند جلد از آن را بین این و آن پخش کنم.
همه این ها به طور حتم سبب خواهد شد که فرایند نویسنده ی تمام وقت شدنم زمان ببرد.
و من در طی سال هایی که در پیش رو دارم شاهد زودتر به ثمر رسیدن کار دیگران خواهم بود و باید همچنان صبر پیشه کنم.صبر،صبر و صبر...
احتماالا در چنان روزی،روزی که من هم به عنوان یک نویسنده ی کتاب دار معرفی شوم،با همان تعجب ها و سوال های نوشته شده در سطور اول مواجه خواهم شد.
با مردمی که مرا نمی شناختند و خواهند پرسید:چه کسی؟او؟او واقعا یک کتاب نوشته است؟

۹۷/۱۰/۲۱
یاس گل

نظرات  (۱)

من هم به اندازه تو مهجورم!اگر فامیل هایمان اینستای من را نداشتند اصلا نمی دانستند من عکاسی می کنم و شعر می نویسم!
هیچ وقت از خودنمایی لذت نبرده ام.هیچ وقت...
پاسخ:
آره آره یادمه
یکی از دوستام میگفت همین کارا رو کردیم که از نظر خیلی ها خیلی آدم توی چشمی نیستیم :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">