مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
جمعه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۸، ۰۷:۴۲ ب.ظ

بهشت را که دیگر توی شناسنامه نمی نویسند

مادرم هرشب برایم قصه ای می خواند،که میگفت:
با به دنیا آمدن کودکی جدید،زن نیز،برای دیگربار،در جهانی دیگر،متولد می شود.موطن جدیدش می شود بهشت...
من شناسنامه ی مادرم را دیده بودم.
مادرم اهل هیچ کجا نبود!
جای محل تولد در شناسنامه اش خالی بود.
بهشت را که دیگر در شناسنامه نمی نویسند...

۹۸/۱۱/۲۵

نظرات  (۳)

روز مادر مبارک 😍

پاسخ:
این روزهای نزدیک به نوروز از بهمن به بعد کلا حس عید رو داره.پس همون بهتر هی به هم تبریک بگیم

رمز مادر با تاخیر مبارک :)

خوبی کم پیدا خانوم ؟؟

پاسخ:
آراااامی
سلام چطوری تو؟
درست میگی.دلم می خواد فعال تر بشم و دوباره به وبت سر بزنم.به زودی میام

سلام عزیزم 💋

مرسی تو خوبی ؟

چه خوب :)))

پس زود بیااا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">