مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
پنجشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۳، ۰۲:۱۵ ب.ظ

موعود جمعه...جمعه موعود

از پشت این پنجره ى باران خورده به رهگذران مینگرم.گاهى هم به داخل خانه و گاه به آسمان...

پنجره را که باز میکنم،خنک نسیمى نوازشگر صورتم میشود و از ماجراى سفرش تا به اینجا میگوید... بَه که چه باران لطیفى است!

نمى دانم چرا؟ اما دیرگاهى میشود که این گونه ام...دلتنگ و بى قرار...

گویى گمشده اى دارم.شاید از همین رو است که چشم هاى منتظرم میان عابران این سو و آن سو مى دوند.شاید فکر میکنند گمشده ى من میان همین مردم است و آنها نمیتوانند ببینندش...

بازى قشنگى است این قایم باشک میان ما و آن گمشده!

دیروز که پاى صحبت شمعدانى ها نشسته بودم،آنها هم از دلتنگى هاى اخیر خود میگفتند...از انتظار...

به گمانم ماهى کوچک داخل تنگ هم با ما هم صحبت شده بود و داخل آب چیزهایى را زمزمه میکرد.چه مى دانم!

ندایى از عمق وجودم مرا متوجه کتابخانه ى چوبى ام میکند و چند ثانیه اى به کتاب مقدس خیره میشوم.باز میکنمش.سوره ى انفال،آیه 53:

"...و خداوند تغییر نمیدهد نعمتى را که به قومى ارزانى داشته

مگر آنکه آنها تغییر دهند وضع خویش را..."

بوسه اى بر کلام گوارایش میزنم و دوباره به همان گمشده ى آشنا مى اندیشم.

باران هم چنان مى بارد و گویى قرار بر این است که امروز، ابرها،تلافى بغضى را که تا کنون در گلو داشته اند،درآورند.

باران تند تر میشود.

سکوت دلم میشکند و چشم هاى خسته ام را مى بندم.همان چشم هایى که بارها و بارها روى زمین و آن سوى آسمان تو را جستجو کردند و هر بار ناامیدانه از یافتنت گریانم کردند...

تمام کن این بازى را...

بگذار کمى آرام بگیرد این دل بى قرار...

به خاطر شمعدانى ها هم که شده بیا!

 ...

لحظه اى سکوت

گوش کن...میشنوى؟

باران هم به زودى قطع خواهد شد.

این را خود ابرها به من گفتند...خود ابرها...

 

براده های یک ذهن:

نوشتنم نمی آید...شعرم هم...

دست نوشته ی 2سال پیش به یاری این پست شتافت

عکس از چفیه گرافیک

۹۳/۰۷/۲۴
یاس گل

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">