مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اینستاگرام» ثبت شده است

سه شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۶، ۰۴:۰۷ ب.ظ

من یک غیراینستاگرامی هستم!

خب راستش دلم تنگ شده است برای روزگاری که پی در پی مطلب جدید پست می شد در صفحات  وبلاگی دوستان.

و خب راستش اصلا دلم تنگ نشده است برای روزگاری که پی در پی مطلب جدید پست می شد در صفحات اینستاگرامی دوستان!

راستی اینستاگرام!

همه چیز اینطور شد که درابتدای  آن روزهای پر تلاطم و سخت بیماری و بستری شدن در بیمارستان،به این فکر کردم که مثلا عکس گرفتن از این سِرُم های متعدد آویزان در بالای سَرَم چقدر اینستاگرامی ست!!!

رفته رفته که وضعیت جسمی ام وخیم تر شد دیگر دیدن همان سِرُم ها آزاردهنده بود.

آنجا بود که یک آن به رسالت چیزی شبیه اینستاگرام یا هر شبکه اجتماعی مشابه دیگر فکر کردم.و احساس کردم که در آن لحظه چقدر نوشتن گزارش های روزانه آدم ها از زندگی خود و در میان گذاشتن شان با خیلی های شناس و ناشناس دیگر،بیخود است!و بی جهت...!

یک جورهایی انگار از سر وقت زیادی آوردن است که آدم ها دور هم جمع می شوند که اطلاعات غیرضروری از زندگی هم به دست آورند.همین و بس!

این شد که تمام جذابیت اینستاگرام برایم فروپاشیده شد.

لحظه پاک کردن اکانت خود فقط به این فکر می کردم که:

خب آن وقت دلت تنگ نمی شود برای فالوئرهایی که دوستشان می داشتی؟

مگر در همین جا نبود که بالاخره یک راه ارتباطی مستقیم با آن بانو پیدا کردی؟یا فلانی و بهمانی؟آن نویسنده آن گوینده آن مجری آن تهیه کننده آن فلان... .خب همه ی این ها بود اما...

ارتباطی که تنها در مجاز اعتبار داشته باشد،یک سر سوزن نمی ارزد!و حالا ترجیحم بیشتر متمرکز بر زندگی حقیقی خود و ارتباطات حقیقی ست.

و خلاصه اینکه...

راستی دقیقا چند روز از غیراینستاگرامی بودنم گذشته است؟

بیش تر از ده روز باید باشد.ده روز بدون کوچکترین دلتنگی...



۷ نظر ۲۰ تیر ۹۶ ، ۱۶:۰۷
یاس گل