مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شبکه امید» ثبت شده است

جمعه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۷، ۰۳:۰۲ ب.ظ

من؛امید،یک سال دارم!

هرچیز،که در این جهان متولد می شود،دارد،نوعی از حیات را تجربه می کند.
من،حتی پیش از اینکه در ادبیات با چیزی بنام آنیمیسم آشنا شوم(با تفکر جاندارانگاری برای همه چیز)،احتمالا از همان بچگی،به چنین چیزی معتقد بوده ام.حتی به حیات و زندگیِ فکرهای جدیدی که در سرم متولد میشد.
حالا که در یک سالگی شبکه ی امید ایستاده ایم،داشتم با خودم فکر می کردم امید،در حال تجربه ی چه نوعی از زندگی است؟شکل و شمایل شبکه ها که شبیه آدم ها نیست.آن ها شبیه به همان لوگوی روی صفحه شان هستند.آن ها شخصیت شان شبیه به همان چیزی است،که غالب برنامه هاشان،حول آن محور موضوعی،می چرخد.مثلا شبکه سه،همیشه در حال ورزش است.احتمالا یک لباس اسپرت هم بر تنش هست.یا شبکه ی چهار یک فرهیخته ی درست و حسابی است.از همین ها که عینک شیشه گرد می زنند و یک عالم کتاب در دستشان است.یا شبکه ی شما به شکل عجیبی می تواند به لهجه ها و گویش های مختلفی از ایران تسلط داشته باشد.یا شبکه سلامت با آن روپوش پزشکی،در حال پرسیدن شرح حال و وضعیت جسمانی،از سایر شبکه هاست.
اما شبکه ی امید.امید از همان بچه گی اش نوجوان بوده است.100سالش هم که بشود،مویش سفید نمی شود و عصا به دست نمی گیرد.او در سرنوشتش اینطور رقم خورده که همیشه ی همیشه نوجوان باقی بماند.همیشه در حال بپر بپر.اهل بگو بخند،پرانرژی،در پی کشف  ناشناخته ها،در پی آرزوها،رویاهای شیرین.
خب بعید نیست که شبیه به سایر نوجوان ها نیز گاهی دچار تشویش شود و دچار سردرگمی!اما تمام خوبی اش به همین است که در این"نمی شود"،"غیرممکن است"،"نمی توانم" و ... محصور نمی ماند.خودش را از منجلاب ناامیدی ها بیرون می کشد.همیشه به فردا و فرداهای خود امید دارد.
همیشه،و،تا،همه وقت...

۳ نظر ۱۲ مرداد ۹۷ ، ۱۵:۰۲
یاس گل