مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نوشتن» ثبت شده است

پنجشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۵:۰۶ ب.ظ

استراحت مطلق

پنجمین صفحه را هم تا انتها می نویسم.

از ابتدا می خوانمش،

و بعد ...

چند خط سیاه و قطور نثار برگه ها!

نثار نوشته هایی که مردود می شوند.

واژه ها در قلمم نمی چرخند.

محمدعلی بهمنی را در ذهن مرور میکنم:


مرور میکنم او را و مات می مانم                      دوباره خط به خط او را دقیق می خوانم

نوشته ها همه مفهوم دیگری دارند                      چه رفته است بر این واژه ها نمی دانم

...

حالا،

این منم!

و دنیایی که مدتی ست از آن،الهام نمی گیرم برای نوشتن ها.

این منم!

و تخیلی که دیگر به درستی کار نمی کند.

نیازمندم!

به یک "استراحت مطلق" شاید!

استراحتی که اما،

سراسر پر میکند این ذهن آشفته را از یک سوال:

نویسنده ای را که روزی واژگانش تمام شوند،چه خواهد شد؟

شاعری را که شعرش تمام... !؟



براده های یک ذهن:

باید بنویسم

وگرنه تمام خواهم شد ...

۹ نظر ۱۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۰۶
یاس گل