مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کربلا» ثبت شده است

شنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۳۱ ب.ظ

عاشقانه وارهای همان جاده

این ″جاده″ بود که در ابتدا عاشق تو شد!

عاشق تویی که در انتهای آن مسیر،

تا نهایت یک حرف،یک باور،یک اندیشه،

ایستادی و وسعت یک خاک را به نام خود زدی!

وسعتی که تمام وجود جاده″را گرفت...که محو تو شد...که مجذوب تو...

بعدتر که شد،آدم ها که گذشتند با هر وسیله و اسباب نقل دهنده و انتقال دهنده تا حریم تو،

بعدتر که شد،آدم ها که تفاوت این جاده با باقی جاده های جهان را زیر سم اسب ها و بعدتر زیر چرخ ماشین ها به احساس رسانیدند،

دریافتند که نه...این مسیر تاب نمی آرد طی کردن راه را با این قبیل از اسباب.

پای پیاده می طلبید این مسیر...

و اینگونه شد که آدم ها،از عاشقانه وار های همان ″جاده″،

به تحملِ سختیِ تا رسیدنِ به وصال رسیدند!تا خودت!

ببین که چگونه،چطور،

یک ″جاده″،

تمام عاشقان جهان را صبور کرد!

۲ نظر ۲۹ آبان ۹۵ ، ۲۲:۳۱
یاس گل
سه شنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۱۵ ب.ظ

کربلا یعنی : ...

دیاری را تصور کن که در آن بارانی از جنس حیات نمی بارد

رنگ رخساره های مردمش همرنگ خاک باشد و اشک همچون جریان آب بر زمین خشکی زده،از سرمنشأ چشم ها جاری شود و خطی بر جای بگذارد بر گونه ها...

رود هم اگر باشد در آن نزدیکی ها،عده ای به مذاقشان خوش نیاید که به لب تشنگان نظری کنند.نعمات الهی را با مالکیتی کاذب از آن خود کنند و آب را به منزله ی قوت جان همان تشنه لبان تصور کنند.

آب...!

چه استوار مردمانی که با همین واژه ی دو حرفی زندگی بخش،توانایی غلبه بر دشمنان و ظالمان زمان را دارند!

و چه بزدل مردمانی که به گمان خودشان با بستن آب بر پولادصفتان،پیروزی را از آن خود کرده اند!

داستان کربلا چنین بود.

کربلا داستان دو گروه از مردمان زمان بود.

گروهی اندک و گروهی بسیار،به ظاهر با یک دین ،با یک مذهب!که در برابر هم ایستادند.

تا یکی حق را فریاد کند و دیگری باطل را...

تا آن که برای حق به پا خاسته است ،با فدا کردن جان و مال و فرزند و تمام زندگی خویش به پیروزی و حقیقتی بزرگ رسد و آن که برای باطل آب بسته است و شمشیر زده است و سر بریده است،به پیروزی کاذب و شکستی بزرگ گرفتار شود.

کربلا یعنی:برای رسیدن به حقیقتی بزرگ باید از قید هر چیز گذشت،از قید هر آنچه که گرفتارمان میکند و وصلمان به زمین

حتی اگر تعداد اندک باشد و پیروزی بعید......



۶ نظر ۱۲ آبان ۹۴ ، ۲۱:۱۵
یاس گل