عیادتی اسلامی تر
اصلا بیا از زاویه ای دیگر به این قضیه نگاهی بیاندازیم.
فرض کن به عیادت بیمار رفته ای.واضح است که جسم آدمی طی یک دوره بیماری تحلیل می رود و رخساره او نیز نشانگر مطلوب نبودن شرایط جسمی وی است.
حالا تو بالای سر بیمار ایستاده ای.بلافاصله آغاز می کنی:آه که چقدر لاغر و ضعیف گشته ای.آه که دیگر چیزی از تو باقی نمانده است و گریه و اندوه و ... خلاصه به هر شکل ممکن اختیار کلام بر زبان نگیری و از خاطرت برود که این بیمار،جدای از درد جسمی،دچار تضعیف روحیه نیز گردیده است و حال سخت مشتاق شنیدن سخنان نیک و گوش نواز توست.
و به آینه ای که تنها شرح حال ظاهر جسمی و دردمند او باشد نیاز نیست که شاید هم فراری ست.
انسانی که در برابر تو در بستر افتاده است همان انسان دیروز است که در جایگاه یکی از اعضای خانواده،همسر،فرزند،دوست و ... عزیز تو بوده است.امروز از ابعاد روحانی وی چیزی نکاسته است که حال تو غم خوار او باشی.
هنوز هم به زیبایی دیروز است.البته اگر چشمان تو تنها زیبایی را در جسم او جست و جو نکرده باشند...
پاداش عیادت کننده را کم نیست.که حتی در زمره ی یکی از آن شش دسته ای است که حضرت علی بهشت را بر آنان ضمانت نمود.بر کسی که به قصد عیادت راهی شود و در این راه از دنیا رود.¹
که عیادت کننده را محو شدن تعداد زیادی از گناهان پاداش است و طلب استغفار فرشتگان از خدا برای وی.²پس با رفتاری غلط و به تعبیری غیر اسلامی یا غیرانسانی از ارزش و پاداش خود نکاه.
و بیمار...که البته باید از او بخواهی که در حقت دعایی بکند چرا که دعای بیمار همانند دعای فرشتگان است.³
برای او تحفه ای بگیر.محبتت را از بدو ورود بر او روانه کن و او را به صبوری تشویق کن.و یادآوری کن که در بهشت درجهای هست که فقط با صبرکردن بر مریضیهای جسمی میتوان به آن درجه رسید.⁴
به او بگو که هنوز برای تو به زیبایی دیروز است و البته سعی کن که با باور قلبی این سخن را بر لب جاری کنی و به آن معتقد باشی.
بیا و از امروز جور دیگری در جایگاه عیادت کننده قرار بگیر.به سبکی اسلامی تر...
¹،²،³ برگرفته از روایاتی که در کتاب مفاتیح الحیاة آیت الله جوادی آملی آمده است.
⁴ روایتی از امام صادق (ع)،بحارالانوار