مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی

۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۲ ثبت شده است

شنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۲، ۰۴:۲۵ ب.ظ

بدون عنوان آغاز میکنم

تقویم جیبی سال 1392 میان طبقه دوم کتابخانه اندوه میگیرد.

برگ برگ وجودش از ثبت خاطرات 365 روزه ای پر است که نه آنچنان شیرین که می بایست میباشد و نه آنقدر تلخ که مُهر "بداقبال" نثار پیشانی اش گردد!

تقویم جیبی سال 1393 میان طبقه سوم کتابخانه شادمانی میگیرد.

و برگ برگ وجودش در انتظار ثبت خاطرات 365 روزه ای که آن چنان شیرین که می باید خواهد شد...

سخن مسافر:دلم برای تقویم ها میسوزد.بری تقویم های تکراری که هر 1/1 میلادشان و هر 29/12-لغایت 30/12- وفاتشان...

من اما

      برای تو

              همان تقویم بی تکرار خواهم شد...

پیشنهاد مسافر:لطفا دورتون رو کمی...خلوت تر،یاد شهدا رو کمی...پر رنگ تر،رازتون رو کمی...سر به مهر تر،و قلبتون رو کمی...عاشق تر کنید.

پیشنهاد آهنگ ندارم...خلاصه کلام اینکه "نوروز مبارک"...یا مهدی (عج)

۰ نظر ۲۴ اسفند ۹۲ ، ۱۶:۲۵
یاس گل
دوشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۲، ۰۴:۳۵ ب.ظ

این بهترین سرنوشته

وقتی میخواستم ازدواج کنم،گفت:"برادرانه بهت میگم.حالا که دانشجویی به پیشرفت علمیت فکر کن.دور خونه و ماشین آنچنانی رو خط بکش.چه اشکالی داره آدم اول ازدواجش تو خونه کوچیک زندگی کنه؟!"

با خودم گفتم:"خودش الان تو یه خونه درندشت و مجلل زندگی میکنه و ماشین آخرین سیستمش زیرپاشه و به من اینجوری میگه"

چندوقت بعد که منزلشان رفتم،تعجب کردم.بااینکه آن روزها چندین سال از اشتغال ایشان میگذشت،خیلی ساده زندگی میکردند.

خواهر شهید رضایی نژاد-کتاب شهید علم

سخن مسافر:و اما دلیل بارگذاری این پست...قراره یکی از بچه ها-که میشناسینش-از طرح فرد وارد طرح زوج بشه.دوستان همه به یاد زنگ عربی یک صدا: «اِزدَوَجَ،یَزدَوَجُ،ازدواج»حالا اگه تونستید پیدا کنید پرتقال فروش را... :)

پیشنهاد مسافر:عشق پاک-حامد زمانی

 

۰ نظر ۱۲ اسفند ۹۲ ، ۱۶:۳۵
یاس گل
جمعه, ۹ اسفند ۱۳۹۲، ۰۷:۲۳ ق.ظ

وین راز سر به مهر به عالم سمر شود

سربسته بگو...:

پرندگی حس زیبایی است...

گاهی پرنده صفت میشوی اما به اجبار،آسمان را باید از پشت میله های قفس تجربه کنی.سخت است حال پرنده ای که هم آسمان را بخواهد و هم صاحب قفس را!!!

چند روز پیش لیلی ثابت کرد کسی درد پرنده صفتان زمینی را نمیفهمد.خصوصا اگر درد،دردی منحصر به فرد،از نوع پرواز باشد...

کسی نمی فهمد حال پرنده ای را که "خنده های تلخ غم انگیزتر از گریه اش"را تحویل تک تک درختان میدهد وهیچوقت هیچوقت،هیچکس درد را از عمق چشمانش نخواهد خواند...البته درد زبان منحصر به فرد خودش را دارد و جمع کثیری،از درک این زبان محرومند...

پرنده حتی وقتی بالش میشکند رویای پرواز رهایش نخواهد کرد...

راستی!بال برای پرنده مثل قلب برای انسان می ماند.مگر نه؟!

کمی واضح تر بگو...:

داستان عجیبی است.با اینکه همه آدمیزاد لقب گرفته ایم اما گاهی حرف یکدیگر را نمیگیریم.از شب میگویی آنها میگویند صبح بخیر...نه اینکه شب مصداقی از ناامیدی باشد و صبح سرخوشی،نه

اوج تفاوت نگاه ها را میگویم فقط

باز کن قضیه را...:

تمام تبریک ها را برمیگردانم...هنوز وقتش نرسیده است

"دلم فریاد میخواهد ولی در انزوای خویش/چه بی آزار با دیوار نجوا میکنم هر شب"محمدعلی بهمنی

سخن مسافر:رجوع بایدت به یکی از پست های آبان ماه 1392

رجوع بایدت به وب پنجره ای رو به تو،پست تبریک،اواخر صفحه،کامنت خصوصی و جوابیه

http://blog.hamedzamanimusic.com/?p=114&cpage=7#comments

دعا بایدت برای کسی که بیش از پیش خدا را صدا میزند

پیشنهاد مسافر:آهنگ حجاب-حامد زمانی

 
۰ نظر ۰۹ اسفند ۹۲ ، ۰۷:۲۳
یاس گل