همچون غباری در باد
نوجوان بودم.از ده سالگی به نجوم علاقه زیادی پیدا کرده بودم. میرفتم کتابخانه مدرسه و هر کتاب مرتبطی که پیدا میکردم، امانت میگرفتم.
آن زمان سریالی برای گروه سنی کودک و نوجوان پخش میشد به نام: مسافری از گورونگول. سریال محبوب من بود. هنوز که هنوز است گاهی ترانه تیتراژش را با خود زمزمه میکنم: از وقتی این مهمون ناخونده اومده خونهمون، پر شده از شادی و شور این خونه کوچیکمون...
یک روز که در ماشین کنار پدر نشسته بودم، رادیو موسیقی آشنایی پخش کرد. موسیقی تیتراژ همان سریال را، اما چیزی که میشنیدم با آنچه شنیده بودم تفاوت داشت. متوجه شدم آن کار از روی یک قطعه دیگر ساخته شده بوده است. اما نمیدانستم نام قطعه اولیه چیست.
گذشت و گذشت تا دیشب. رادیو آوا ویژهبرنامه شب یلدا را پخش میکرد که دیگربار همان موسیقی آشنا را شنیدم. اینبار به سراغ گوگل رفتم و از بخش جستوجوی آهنگ کمک گرفتم. موسیقی را زمزمه کردم تا ببینم آیا گوگل میتواند آن را تشخیص دهد یا نه.
نتیجه مثبت بود. بالاخره آن قطعه را پیدا کردم: Dust In The Wind
متوجه شدم این اثر یکی از ماندگارتدین ترانههای تاریخ موسیقی راک است با موضوعی هستیشناسانه و فلسفی که در آن به ناپایداری و گذرا بودن همهچیز در اطرافمان و حتی خودمان میپردازد.
حالا دوست دارم شما را هم به شنیدن هر دو کاری که از آن صحبت کردم دعوت کنم.