من و درخت
درخت برای انسان آفریده شد.پس او مکلف گردید به:کاشتن درخت،آب دادن درخت و مواظبت نمودن از درخت "امام صادق (ع)،بحارالانوار"
هرچه بر این دیوارها و پنجره ها دست می کشم،نمی یابم!
باید روزنه ای برای ورود طبیعت باز باشد،
وگرنه این خانه،خانه نیست.
بالا به پایین،
پایین به بالا،
کم می آورم.
از هر طرف که بخوانم،هم صحبتی با سبزینه ها را،در طومار زندگی ام کم می آورم.
دلم یک درخت می خواهد.
یک باغچه.
یک نفس تازگی.
زیبا می شود اگر در هر طلوع به میزبانی گنجشک ها روم.
زیبا می شود اگر در ملکوت لحظه ها،
صدای تسبیح من،
گنجشک ها،
و سبزینه ها،
در هم بیامیزد:
سبحان الله
سبحان الله
سبحان الله
این روزها مالکیتی متفاوت می طلبد دلم.
من برای درخت
و
درخت برای من.
آری،
زندگی باید در دست هایم جاری شود...
براده های یک ذهن:
قبل از عید باید صاحب یک نهال بشم