مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «راننده» ثبت شده است

دوشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۹، ۰۱:۴۹ ب.ظ

یک حرف از هزاران

چند دقیقه از برنامه ی دستپخت را بریده اند و حالا هر استوری را که باز می کنی وحید حسینی دارد این سوال را از شرکت کننده می پرسد:از اینکه پدرت راننده است احساس خجالت نمی کنی؟

بعید می دانم کسانی که تند و تند مشغول به اشتراک گذاری این بخش کوتاه از برنامه اند،کل برنامه ی شب گذشته را دیده باشند.چون اگر دیده بودند در جریان چرایی مطرح شدن این سوال هم بودند.می دانستند که وحید حسینی به چه علت دارد این پرسش را مطرح می کند.

اما آن ها برنامه را ندیده اند. حتی خیلی هایشان مدت هاست تلویزیون را روشن نکرده اند.

بنابراین از تماشای همان چند دقیقه،خشمگین اند.

انگار باید در تمام لحظه های زندگی ات مراقب ریز به ریز حرف ها و کارهایت باشی چون دور از انتظار نیست که کسی ذره بینش را درست روی همان دقایق نادر متمرکز کند و بر اساس همان عمل احیانا بدی که از تو سر زده قضاوتت کند.

یاد وقت هایی می افتم که کسی دلمان را یک جایی شکست و ما وقتی خواستیم در مورد آن آدم با کسی صحبت کنیم،فقط به همان روز و همان جمله ای که باعث شد بشکنیم اشاره کردیم نه به تمامیت آن شخص و روزهای خوبی که داشته ایم.

یاد وقت هایی می افتم که ما فقط یک جنبه ی منفی از خصوصیات کسی را پیش دیگری مطرح کرده ایم و غیبتش را کرده ایم و به خیال اینکه همین یک صفت بیانگر شرح حال آن آدم است از او تصویر بدی در ذهن خود و دیگران ساخته ایم.

خلاصه اینطور وقت ها آدم یاد خیلی چیزها می افتد و می ترسد از اینکه مبادا در گوشه ای از زندگی اش دچار همین قضاوت ها شده باشد یا مسبب ایجاد آن در مورد دیگری شود.

۲ نظر ۲۴ آذر ۹۹ ، ۱۳:۴۹
یاس گل