ملاقات با فرد دلخواه در صفحات کتاب
از اینکه آن روز به کتابخانه رفتم تا بر حسب تصادف -و نه همچون دفعات پیش از قبل تصمیمگیریشده- کتابی را به امانت بگیرم، خرسندم. از اینکه در میان قفسهها به دختر پرتقال رسیدم و بر آن شدم تا بخوانمش، خوشحالم. یک انتخاب رضایتبخش.
من در این کتاب با شخصیتی ملاقات کردم که بسیار شبیه انسان آرمانی من بود. کسی که به زندگی افسانهوار مینگریست و دختر رویاهایش را یک الهه، پری یا زنی از جهانی دیگر میدانست. کسی که از وجود حیات و بیکرانگی جهان آنچنان حیرت زده بود که دیگر برایش چندان حیرتانگیز نبود اگر ببیند پس از مرگ هم دنیای دیگری وجود دارد.
اگر روزی تصمیم گرفتید این کتاب را به کسی هدیه دهید، خواهش میکنم در تحویل آن بیسلیقگی نکنید. همه چیز را متناسب با محتوای کتاب تنظیم کنید. مثلاً کارت پستالی انتخاب کنید که روی آن یک نقاشی از درخت پرتقال چاپ شده و آن را ضمیمه کتاب کنید. آن را با کاغذ کادویی نارنجی رنگ که بوی پرتقال بدهد بستهبندی کنید. نه اینکه واقعاً به آن عطر پرتقال بزنید، نه. مقصودم این است هنگام انتخاب ساک دستی، کاغذ کادو یا پارچه کادویی توجه کنید که از تصویر نقشبسته بر آن عطر پرتقال بلند شود یا چنین احساسی را در مخاطب برانگیزد. حتی شاید ایده بدی نباشد اگر یک پاکت کوچک پرتقال به او هدیه دهید!
میتوانید کارهای جالبتری هم بکنید. مثلاً سونات مهتاب بتهوون یا ترانه فراموشنشدنی ناتالی کول که در کتاب از آنها نام برده شده را برایش بفرستید و به او بگویید: با خواندن این کتاب به صفحهای میرسی که نام این قطعه در آن آمده است. خواندن دختر پرتقال را با شنیدن این قطعات همراه کن.
یا اگر او به نجوم و اخترشناسی علاقهمند است تصویری از تلسکوپ هابل را در صفحه مربوطه لای کتاب قرار دهید.
خلاصه اینکه حواستان باشد این کتاب یک کتاب معمولی نیست.