مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
دوشنبه, ۲ مهر ۱۴۰۳، ۰۳:۰۳ ب.ظ

زیستن میان دشواری‌ها

صبحی رفتم کتابخانه. سالن‌های مطالعه خالی بود چون می‌خواستند تعمیرات را شروع کنند. به کتابداران سلامی دادم و وارد راهروی بین قفسه‌ها شدم. دلم می‌خواست باغ مخفی را بخوانم اما چون این کتاب در سالن کودک و نوجوان بود ترجیح دادم بی‌خیالش شوم. وگرنه باید دوباره این یادآوری مکرر را می‌شنیدم که: خانم شما نمی‌توانید کتاب‌های کودک و نوجوان را امانت ببرید. اگر برای فرزندتان می‌خواهید، عضوش کنید.

در قفسه رمان‌های ملل به عنوان کتاب‌ها نگاه می‌کردم. برخی را برمی‌داشتم، تورقی می‌کردم و دوباره سر جایشان می‌گذاشتم. از انتخاب قبلی‌ام راضی بودم. سالار مگس‌ها کتاب خوبی بود. شخصیت خوکه بیشتر از باقی شخصیت‌ها توجهم را جلب کرد. پسر متفکر گروه که آسم داشت، بدون عینک نمی‌دید و اغلب از سوی بچه‌های دیگر مسخره می‌شد. اما ایده‌هایش همیشه کارگشا بود، هرچند که جز رالف فرد دیگری شنونده حرف‌هایش نبود.

این‌بار دختر پرتقال و اتاق شگفتی‌ها را برداشتم.

وقتی سوی پیشخوان آمدم تا ثبتش کنم خانم کتابدار پرسید: از آن موقع تا حالا شما بین قفسه‌ها بودی؟ گفتم: بله. گفت: چقدر طول کشید! گفتم: داشتم کتاب‌ها را می‌خواندم.

خوب است که این روزها نه استرس ارائه کاری را دارم نه اضطراب گرفتن نمره‌. برای سوار شدن عجله‌ای نمی‌کنم. صبر می‌کنم یک بی‌آرتی خلوت از راه برسد. روحم به این آسودگی محتاج بود. باید از این فرصت کوتاه استفاده کنم تا بعدتر بتوانم با انرژی کافی تصمیم‌های تازه‌ای بگیرم. به قول الهام قرار نیست پس از این منتظر روز و روزگاری باشیم که همه‌چیز گل و بلبل باشد. اتفاقا هرچه بزرگتر می‌شویم با مشکلات سطحِ بالاتری مواجه می‌شویم 😄 و هنر ما در این است که یاد بگیریم چطور میان سختی‌ها و دشواری‌ها، زندگی کنیم.

 

مهمونی - ایرج طهماسب ، ترانه‌ای که بسیار دوستش دارم.

۰۳/۰۷/۰۲
یاس گل

نظرات  (۴)

سلام:)

اره هیچ وقت قرار نیست همه چی گل و بلبل باشه ولی در هر صورت صمیمانه آرزو می‌کنم همیشه حجم خوبی از آرامش چاشنی زندگی‌تون باشه.

پاسخ:
سلام
خیلی متشکرم.
امیدوارم برای شما هم همین‌طور باشه.
۰۲ مهر ۰۳ ، ۲۱:۴۳ حاج‌خانوم ⠀

سلام

الحمدلله رب العالمین که حالت خوبه :)

پاسخ:
سلام.
الحمدالله. 🤲
سلامتی و بهروزیت رو آرزومندم. 🌷

سلام عزیزم

خوبید؟

نوشته‌هاتون خیلی مثبت و پرانرژی هست.

میتونم بپرسم کدوم کتابخاته هست که انقدر غنی هست؟من هم یک دختر نوجوان دارم و واقعا هزینه خرید کتابمان بالاست و اینکه در یک شبانه‌روز ۳۰۰ صفحه را راحت میخواند و کتاب تمام می‌شود.

پاسخ:
سلام
خیلی ممنونم. محبت دارید. خدا رو شکر که در خواننده چنین اثر مثبتی تونسته بگذاره.
کاملا متوجه هستم. خود من هم وقتی دیدم هزینه خرید کتابم بالا رفته بهتر دیدم که از امکانات کتابخونه استفاده کنم. شما می‌تونین دخترتون رو عضو کتابخانه‌های عمومی یا کتابخانه‌های شهرداری کنین. من عضو هردوشون هستم. هر دو هم در مناطق مختلف تهران و شهرستان‌ها سالن دارن. کافیه ببینین توی منطقه شما کدوم کتابخونه نزدیک‌تره.
مثلا در این سایت می‌تونین اول استان رو انتخاب کنین بعد فهرست کتابخانه‌ها رو ببینین:
https://www.samanpl.ir/common/portal/fehrestlib

سلام عزیزم

ممنونم از اینکه وقت گذاشتید و پاسخ دادین🙏🏻🌸

پاسخ:
سلام
خواهش می‌کنم. کاری نکردم. :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">