آنچه از 1403 میخواهم
سال گذشته همین موقع، وقتی وارد سال جدید میشدم میدانستم مهمترین کاری که باید انجام دهم به سرانجام رساندن پایاننامهام است. همه چیز برایم حول محور پایاننامه میچرخید و تکلیفم با خودم روشن بود. اما امسال اهدافی دارم که برخی از آنها مثل زنجیر به یکدیگر متصلند و تحقق هر یک وابسته به تحقق دیگری است. مثلا میدانم که باید به کلاس زبان بروم اما این امر با توجه به شهریه کلاسها که از 800 تومان در آموزشگاههای معمولی شروع میشود و در آموزشگاههای نامآشناتر به یک میلیون و نیم میرسد نیازمند این است که حتما و حتما از راه دیگری جز فعالیت روزنامهنگاری کسب درآمد کنم و راستش هیچ گزینهای را -برای خودم- بهتر از معلمی نمیدانم. اما در این چند ماه که آگهیهای استخدامی را بررسی کردهام فهمیدهام یکی از پیششرطهای 99درصد مدارس بیش از سه سال سابقه تدریس در مدرسه است و تاکیدشان هم بر این است که اگر دارای چنین سابقهای نیستیم به هیچ عنوان رزومه نفرستیم. با این حال بیآنکه بدانم چرا حس میکنم خدا خودش به وقتش راهی پیش رویم میگذارد. فعلا تا آن زمان برنامهام این است که دروس فارسی پایههایی که میخواهم مُدرسشان باشم بخوانم تا بدانم قرار است چه چیزی را تدریس کنم.
اما یکی از برنامههای دیگرم این است که تلاش کنم دچار رکود نشوم. از درس خواندن فاصله نگیرم. معمولا پس از به پایان رسیدن یک مقطع تحصیلی آدم تا مدتها درس و مطالعه را کنار میگذارد یا سرسری میگیرد و تفننی سراغش میرود و من نباید به این آفت مبتلا شوم. باید کوشش کنم مرتب، منظم و پیوسته مطالعه درسی داشته باشم. علاوه بر آن لازم است زکات این دانش را هم با کارهایی همچون مقالهنویسی و تدریس بپردازم وگرنه آموختنِ صرف چه فایدهای دارد وقتی جایی آن را پیاده نکنی و فقط در ذهن خودت نگهداری.
فعلا اهداف 1403 من همینها است. نمیدانم چقدر میتوانم در به انجام رساندن همه آنها موفق باشم ولی امیدوارم در این مسیر سستی نکنم و ثابتقدم باشم.