مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
دوشنبه, ۱۳ فروردين ۱۴۰۳، ۰۵:۰۳ ب.ظ

نامت شِکَرین است

گاهی تلخی‌‌ِ روزگار ذائقه‌‌‌ام را به هم می‌ریزد. زندگی برایم خالی از طعم و مزه می‌شود و لقمه‌های کوچکِ شادی از گلویم پایین نمی‌رود.

سفره‌ای برابرِ من باز است و من به جای خوردن و نوشیدن از آن، به همان یک اتفاقی می‌اندیشم که این همه رنگ را در نظرم بی‌رنگ کرده است. این‌طور وقت‌ها فراموش می‌کنم سپاس‌دارِ تو باشم.
وقتی دچار این گرفتگیِ خاطر می‌شوم باید پیش از خوردن هر چیز، با بامیه‌ی نامِ تو افطار کنم. 
باید بخوانمت.

نامت شکرین است. بر لب که می‌نشیند کامم را شیریت می‌کند.

《یا من ذِکرُهُ حُلْوٌ》

۰۳/۰۱/۱۳
یاس گل

نظرات  (۱)

۱۳ فروردين ۰۳ ، ۱۸:۲۶ امیر.ر. چقامیرزا

سلام.سلام.سلام

چه روزه‌داری قشنگ تر از این؟!

پاسخ:
سلام
طاعاتتون قبول
الهی که بتونیم بنده خوب خدا باشیم و خدا راضی باشه ازمون.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">