مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
چهارشنبه, ۳ مرداد ۱۴۰۳، ۰۲:۰۷ ب.ظ

شبیه سایه بابالنگ‌دراز برای جودی

امروز خیال برم داشته بود که تو را دیده‌ام.

از مطب برمی‌گشتیم. دکتر گفته بود سودایت خیلی زیاد شده. و گفته بود فعلا انتظار نداشته باش که ناگهان وزن ازدست‌رفته‌ات را بازیابی‌. این یک ماه باید اول سودازدایی کنیم و بعد رطوبتت را افزایش دهیم.

داشتیم برمی‌گشتیم که به مادر گفتم می‌روم کتابفروشی و زود برمی‌گردم. در کتابفروشی، توی صف ایستاده بودم تا بهای کتابم را بپردازم، کتابِ آن‌ها که به خانه‌‌ی من آمدند از شمس لنگرودی. کسی شبیه تو آنجا بود‌. جلوی من ایستاده بود. اول، متوجهِ آن بازی فکری توی دستش شدم. به نظرم رسید روی آن نوشته است: استوژیت. بعد کتاب‌های زبان انگلیسی‌اش را دیدم: speak now 1. من هم زمانی که به کلاس مکالمه زبان می‌رفتم آن‌ها را خوانده بودم.

نگاهم از روی بازی‌ و کتاب، بالاتر آمد. تازه موهای مشکی مجعدش را دیدم. و نیم‌رخش‌. درواقع نیم‌رخش هم که نه، چیزی کمتر از آن.

قد بلندی داشت و سبز سدری پوشیده بود. مُوَقّر بود. می‌خواست برایش بازی فکری را با کاغذکادویی سبز رنگ کادوپیچ کنند. آنجا بود که فهمیدم بازی را برای خودش نخریده و هدیه است. وقتی می‌خواست حسابش کند، بدم نمی‌آمد به نام و نام‌خانوادگی درج‌شده روی کارت بانکی‌اش دقت کنم، اما دید نداشتم. از همه مهم‌تر، عجله داشتم. مادرم آن بیرون توی گرما منتظر بود. من حتی چهره کسی که خیال می‌کردم شبیه تو است را هم ندیدم. چیزی شبیه سایه بابالنگ‌دراز بود برای جودی. از کتابفروشی بیرون دویدم تا زودتر به مادرم برسم و با هم سوار بی‌آرتی شدیم.

 دارم به آن سکانس متاثرکننده فیلم یادگار جنوب فکر می‌کنم که وحید، کت و شلوار دامادی‌اش را تن کرده بود و پدر شیدا نی‌انبان می‌زد و وحید با چشمان بسته، روبروی شیدا که روی تخت بیمارستان افتاده بود و توی کما رفته بود، می‌رقصید. می‌رقصید و این وصلت، این جشن -با همه بی‌معنایی‌اش برای دیگران- برای او رضایت‌بخش بود. چون او شیداییِ شیدا بود و حاضر بود تا آخر عمرش منتظر بماند و برایش هزینه کند به این امید که روزی از کما بیرون بیاید.

۰۳/۰۵/۰۳
یاس گل

نظرات  (۴)

۰۳ مرداد ۰۳ ، ۱۴:۲۹ صـــالــحـــه ⠀

چقدر یادگار جنوب خوب بود... 

دوست دارم دوباره برم ببینمش...

و چقدر بابالنگ دراز بدون مرگه... 

پاسخ:
اتفاقا منم دیشب به این فکر می‌کردم که ظرفیت دوباره دیدنِ این فیلم رو دارم.

و راست می‌گی...چه نامیرا شده این بابالنگ‌دراز...
۰۳ مرداد ۰۳ ، ۱۶:۰۵ صـــالــحـــه ⠀

من بابالنگ‌دراز رو یه دور نسخه اصلی دیدم، الان دوباره دارم با دخترا از نسخه تلویزیون میبینم.

یاس گل قسمت ۲۹ بود! اون قسمتی که جولیا به خاطر جیمی از خوابگاه میره بیرون. بعد سانسور محتوایی و سانسور صحنه‌ها به بیشترین حد خودش رسیده بود. 😂

با دخترا نشسته بودیم داشتیم‌ میدیدیم، یعنی داشتم می‌مردم از خنده! ولی به روی خودم نمی‌آوردم! بعد دخترا اصلا شک نکردند که این داستان یه جوری شده 🤣🤣🤣

قسمت قبل هم همینطور. چنان صحنه‌ها رو جانانه سانسور می‌کنند، آدم انگشت به دهن می‌مونه 🤣

البته از حق نگذریم خوشحالم چون استرس داشتم که چطوری قراره دخترا این حجم از روابط عاشقانه رو هضم کنند!😬

پاسخ:
وای منم عصرها ساعت ۷ می‌شینم می‌بینمش 😂😅
دقیقا این شکلی‌ام که بخش‌های حذف‌شده یا تغییرات محتوایی گفتگوها رو بر اساس اون نسخه اصلی توی ذهنم پر می‌کنم و به یاد میارم. پریروزها بود که یکی از دوستام گفت نسخه دوبله خیلی تغییر محتوایی داره. در واقع می‌گفت این نسخه دوبله رو نبین. گفتم آره ولی هیچ صدایی به اندازه کیکاووس یاکیده و زهره شکوفنده روی شخصیت جرویس و جودی نَنشسته. دیگه وقتی نسخه اصلی رو دیدیم می‌دونیم چی به چیه. حالا چه دوبله چه زبان اصلی هرکدوم جذابیت خودش رو داره. 👌 همونطور که شما هم گفتی می‌تونی با بچه‌ها با خیال راحت بشینی و ببینی.

بغضی شدم... 

کاش پایان قصه قشنگ باشه....

 

 

 

منی که هیچ خبری از تغییر محتوایی ندارم 😅

پاسخ:
حالا اگر فرصت شد و دوست داشتی ببینش.


اون قسمت‌هایی که توی انیمیشن تغییر کرده یا حذف شده همون قسمت‌های عاشقانه‌طور بوده. مثلا نخواستن نشون بدن که نگاه جودی به جرویس از همون دیدارهای نخست همراه با علاقه‌مندی و تب و تاب دوره نوجوونی بوده، یا جولیا چقدر درگیر جیمی بوده و این‌جور چیزها.

چه حس و حال عجیبی...! 

پاسخ:
🙂😊

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">