گفتند گل مینای ما آرام‌تر شده است و دست‌هایش را باز کرده‌اند.
گفتند دیشب با داروهای آرام‌بخش خوابیده.
گفتند حالش کمی بهتر است اما به هرحال این عمل برایش سنگین بوده است و چند ماه طول می‌کشد تا حالش مساعد شود.
امروز عصر همه به دیدنش رفتند جز من.
از دیشب بیمار شده‌ام.
مهر بانو
خدا سلامتی بده.....سرماخوردین؟
ان شالله بهتر باشین.
زینب
خدا خیر و شفا بده. به خودت و مادر بزرگ عزیزت.
تنتون سلامت.
آبان
امیدوارم گل مینای خونواده‌تون سر پا بشه و شاداب... من اگه جای تو بودم می‌رفتم بیمارستان، شاید عزیزاشو کنارش ببینه احساس بهتری داشته باشه. تنهایی با درد و رنج تو بیمارستان بودن واقعا کلافه‌کننده‌ست...
آبان
راست میگی ... دمت گرم به خاطر مسئولیت پذیریت 💚🌱
ما رو از حال مادربزرگ بی‌خبر نذار. برام مهمه که بگی برگشتن خونه و نگرانیت کمتر شده
عزیزم ...
بیشتر مراقب خودت باش :(