مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
شنبه, ۱ دی ۱۴۰۳، ۰۷:۰۶ ب.ظ

روزهای تاریک، روزهای روشن

از روزی که مادربزرگ به خانه برگشته است، چهار نیروی کمکی آمده‌اند و رفته‌اند. فیزیوتراپ یک روز در میان می‌آید و مادربزرگ انگار تصمیم خودش را گرفته که از جا بلند نشود. غذا نمی‌خورد و وقتی هم که غذاهای محبوبش را آماده می‌کنند به زور دو سه قاشق می‌خورد. آن هم نه با میل و رغبت، که با کراهت. وقتی می‌خواهیم روی تخت بنشانیمش بدنش را سفت می‌کند و اصرار دارد که رهایش کنیم. شب‌ها خوب نمی‌خوابد و دیگران را صدا می‌کند. شکمش تندتند کار می‌کند و دکتر می‌گوید باید آنتی‌بیوتیکش را عوض کنیم.

همین دیروز پریروز بود که به من گفت: اگر دوستم داری دعا کن زودتر بمیرم. گفتم: چنین دعایی نمی‌کنم. دعا می‌کنم زودتر حالتان خوب شود و از جا بلند شوید. گفت: دارم زجر می‌کشم. امیدوارم تا عید بمیرم.

حال مادر و خاله‌ اصلا خوب نیست. نه به لحاظ جسمی و نه روحی.

هرکس زنگ می‌زند می‌گوید که این روزها به یاد ما و دعاگوی ماست و تاکید می‌کند آن‌قدری به خودتان فشار نیاورید که خودتان هم دچار بیماری شوید. اما راستش گمان می‌کنم همین حالایش هم این اتفاق افتاده است. از زانودرد شدید مادر و حال نابسامان خاله می‌شود این مطلب را به وضوح فهمید. من خودم هروقت از آنجا به خانه برمی‌گردم یا دستم درد می‌کند یا کمرم.

دوست مادرم چند وقت پیش تلفنی با من صحبت می‌کرد و از تجربه هفت‌ساله‌ی نگه‌داری از مادرش می‌گفت. از اینکه چگونه آن‌روزها به خود روحیه می‌داده است و چگونه هر روز معجزه خداوند را می‌دیده است. خیلی دلم می‌خواست که ما هم این شکلی به این روزهایمان نگاه می‌کردیم. اما وقتی مادر و خاله را می‌بینم متوجه می‌شوم که تفاوت‌های شخصیتی آدم‌ها و ظرفیت‌هایشان چگونه می‌تواند تجربه هر یک را از قرار‌گرفتن در موقعیت‌های مشابه تغییر دهد.

کاش روزهای آینده برایمان روشن‌تر باشد. شاید هم این روزها به اندازه خود روشن است و ما قادر به درک روشنایی آن نیستیم. ما نابیناییم و خود را اسیر تاریکی فرض کرده‌ایم. نمی‌دانم.

۰۳/۱۰/۰۱
یاس گل

نظرات  (۱)

۰۱ دی ۰۳ ، ۲۲:۰۸ مهر بانو

روز مادر بر مادربزرگ عزیز و مادر خوبتون مبارک باشه

ان شالله که با لطف خدا حالشون روز به روز بهتر بشه کنار شما عزیزانشون در صحت و سلامتی و حال خوش باشند.

پاسخ:
همچنین عزیز. روز زن رو تبریک می‌گم و از دعای خیرتون متشکرم. سلامت باشی.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">