با من از امروز بگو
دیروز دیدم کافهای روی تختهای نوشته است: به ما از اتفاقات خوب امروزتان بگویید.
هرکس مشغول مرور ماجراهای آن روزش میشد و مثلا یادش میآمد که غذای ظهر خیلی به او چسبید یا اینکه از دیدن دوستش خیلی خوشحال شد.
فکر کردم ما اغلب انقدر مشغول بدوبدوهای زندگی هستیم که یادمان میرود از رخدادهایمثبت و حرکتهای سازندهی کوچکمان یاد کنیم و به خاطرش لبخندی شِکرین بزنیم و شُکری کنیم.
امروز هر اتفاق قشنگی که در زندگیتان افتاد لطفا بیایید و همینجا برایم بنویسید. من خوشحال میشوم از خواندنش.
امروز کلاس صبحم کنسل شد و بعد از مدتها فرصت یکم رسیدگی و تمیزکاری خونه رو پیدا کردم و دارم از صبح آروم خونه، بدون دغدغه ی کلاس دیر شد و به فلان برنامه نرسیدم و ..... لذت میبرم:)