مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
پنجشنبه, ۶ تیر ۱۴۰۴، ۱۱:۴۱ ق.ظ

بازگشتِ رویاها

اسنپ گرفته بودم. اما نه خودرویی که سوار آن شده بودم، نه راننده‌اش، شباهتی به اسنپ نداشتند. بیشتر به این می‌مانست که مرفه‌زادگان و عالی‌رتبگان را با آن جابه‌جا کنند. از کجا معلوم. شاید من هم در سرزمین خواب‌ها یک عالی‌مرتبه بودم و نمی‌دانستم!

باران تندی می‌بارید. نظیرش را در بیداری ندیده بودم. قطره‌های درشت باران بر زمین می‌خوردند و خیابان لغزنده شده بود.

خودرو ایستاد. پیاده شدم. نمی‌توانستم خودم را جمع و جور کنم. پالتویم، کیفم، دستکشم، چترم، همه‌چیز‌ هی روی زمین می‌افتاد. راننده پیاده شد و گفت: اجازه دهید کمکتان کنم.

پالتویم را گرفت تا بپوشم. پرسید: ارزشش را دارد این‌طور عاشقش باشید؟

از کجا می‌دانست؟ چقدر خودش انسان نجیبی بود. چقدر آشنا می‌آمد.

صحنه و موقعیت عوض شد.

در رویای دیگری افتادم.

قفس بزرگی را در گوشه‌ای از سالن می‌دیدم با موجوداتی عروسک‌گونه که قادر به سخن‌گفتن و حرکت بودند. کسی آمد و مرا به سوی قفس برد. درِ آن را باز کرد. انتهای قفس یک بچه بسیار درشت (درشت‌تر از یک انسان بالغ) نشسته بود. مرا که دید سویم راه افتاد. انگار از نزدیک‌شدنش واهمه داشتم. می‌خواستم دوری کنم. کف زمین چیزی شبیه شربت ب‌کمپلکس ریخته بود و چسبناک بود. با بچه از قفس خارج شدیم و من شست‌و‌شوی کف پاهایم را بهانه کردم که از او فاصله بگیرم و بگریزم.

دنبال کسی می‌گشتم. نمی‌دانم دنبال تو یا دنبال آن راننده.

بیدار شدم.

 

خوشحالم. خوشحالم که رویاهایم دوباره به من بازگشته‌اند. خوشحالم که خواب‌ها دوباره در من شکل می‌گیرند.

من دوباره خواب می‌بینم.

۰۴/۰۴/۰۶
یاس گل

نظرات  (۴)

۰۶ تیر ۰۴ ، ۱۲:۳۷ زری シ‌‌‌

شمام مثل من هروقت خوابی که میبینین یادتون میمونه خوشحال میشین 😭😁

پاسخ:
از اینکه بعد از یه هفته دوباره خواب دیدم خیلی خوشحالم. 🥹 دلم برای خواب‌هام تنگ شده بود. انقدر بی‌خواب می‌شدم که رویاها فرصتی برای شکل‌گیری نداشتن.

چه خوبه، دو روز از آتش بس گذشته و واقعا دنیای آدما، حرفاشون رویاهاشون و پست‌هاشون هیچ فرقی با پونزده روز پیش نداره. :) 

امیدوارم بازم خوابای جالب ببینی. 

پاسخ:
خوب‌تر اینه که دوباره اسم تو رو توی صندوق نظرات می‌بینم. حمایتت رو.

ممنونم.

درباره خوابهات خیلی فکر کن 

جالبن 

بی نظیرن 

و درستش همینه که خوابها بی نظیر باشن

پاسخ:
امروز دو تا از خواب‌هام رو دادم دست هوش مصنوعی. چنان تحلیلی ارائه داد که خودمم در شگفت موندم. 😄

منم دو سه روز خوابای خیلی قشنگی دیدم که دلم میرفت

خدا رو شکر که این موهبت به ما داده میشه که در عالم خواب برای دقایقی هم که شده مزه ی زندگی دیگری را تجربه کنیم

گاهی شیرینه و گاهی ترسناک 

دقیقا مثل زندگی خودمون در بیداری

پاسخ:
چقدر این شکرگزاری رو دوست داشتم که گفتی تجربه یه زندگی دیگه در عالم خواب موهبته.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">