لاک پشت پرنده
دیروز با آبان رفته بودیم به جشنواره لاک پشت پرنده.نمی دانم چقدر درباره آن می دانید و خب خیلی هم فرصت در اختیارم نیست تا درباره آن توضیح دهم.
فقط آمده ام تا بنویسم که بعد از مدت ها نوجوانانی را دیدم که واقعا نوجوان بودند.با بسیاری از نوجوانانی که تا پیش از این دور و بر خودم دیده بودم(علی الخصوص در اماکن عمومی!)فرق میکردند.
با چنان ولعی به دنبال برگزیده های کتاب نوجوانان می گشتند که سر کیف می آمدی.گرچه تعدادشان نسبت به جمعیت نوجوانان شهری مثل تهران واقعا کم بود اما در همین تعداد کم می توانستی تجلی واژه ی نوجوان را از نزدیک ببینی و حس کنی.
باید بگویم که من نیز دو کتاب از فهرست 21 و 22 لاک پشت پرنده را تهیه کردم.حتی به یکی از مترجمان حاضر در جشنواره دادم تا برای نوجوانی به نام یاسمن!! امضایش کند و اصلا به روی خودم هم نیاوردم که آن نوجوان،اکنون 23 سال دارد!!! :))
راستی یادم رفت که بگویم بانو حریری را هم زیارت کردیم.
جای خیلی های کتاب دوستتان خالی!
هعی....
این خانوم حریری مثل ملکه هاست.مثلا هرروز با ناخونای بلندش میشینه پشت میزش و شانسی یه مطلب رو انتخاب میکنه و بقیه رو یا دیلیت میکنه یا سرمیده توی سطل آَشغال.بعد قاه قاه میخنده و بعد روبه همه میگه:کی از همه رئیس تره تو اینجا؟بعد اکو میاد:تو تو تواینجا!