تحقق فرار از زندان
عرضم به خدمتتان که...
ما ۴ زندانیبی گناه بودیم.بی گناه...و نگهبان زندان این را خوب می دانست.
این شد که در داخل سلول تنگ و بسیار کم نورمان،علامت ها و نشانه هایی برای فرار طراحی کرده بود.
این که چطور توانستیم از شر آن میله ها خلاص شویم و در مرحله به مرحله آن چه اتفاقی برایمان افتاد، کاملا محرمانه است و ناگفتنی.باید خود به تجربه اش برسید.
اما از آنجا که تجربه فرار از زندان،بار اولمان بود فکر میکنم این خیلی طبیعی باشد که ما یک ساعت و ربع در آن اتاقک گیر افتاده بودیم و مدام از طریق بی سیم با راهنمای بازی ارتباط می گرفتیم و حتی متلک می شنیدیم...مثل همین آخرسری که گفتیم ما کلید فرار را پیدا کرده ایم اما نمی توانیم خارجش کنیم ... و صدایی از آن سوی خط می گفت:آب خنک خوش بگذره...
براده های یک ذهن:
اگر به ماجراجویی علاقه مندید و احیانا خرده هوشی دارید،مجموعه بازی های escape me شما را به چالش می کشد.