چهارشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۲، ۰۲:۴۶ ب.ظ
منو این هوا تا کجا میبره
مرسوم نیست که در اعیاد از دردها نوشت...
با اینکه دردهای زندگی ام کم نیست اما میخواهم از شادی های روزهای اخیرم بنویسم.
مثلا از پارسای 4 ساله زندگی ام...
یا از بذرهای امیدی که در دل اطرافیانم کاشته ام...
از لبخندهای کوچک امروز گرفته تا خنده های درشتی از ته دل برای فردا...
از دیدن کسانی که دوستشان دارم...
از انجام کارهایی که به من انرژی میبخشند...
از مردی که لحظه لحظه از حال شیعیانش با خبر است...
از خدایی که-درست بر خلاف آدم ها-تنهایم نمیگذارد...
سخن مسافر:"پشیمونم ولی بازم دلم قرصه یکی حالم رو میپرسه تو لحظه ای که شمع رو به بادم"
وقت است که باز آیی
سمن...در انتظار
عید همگی مبارک
۹۲/۰۸/۰۱