تقویم های دلبرک 1398
عصری دلم خواست بروم بیرون.یکهو هوس کردم بروم و تقویم امسالم را بخرم.با خودم گفتم اصلا چرا دنبال تقویمی بگردم که حتما جای یادداشتی هم داشته باشد؟سال پیش اگر که آن تقویم دلبر را خریدم گمان می کردم دانشگاه قبول می شوم.حتی تصور کردم روزهایی را که سر کلاسم و استاد دارد تاریخ امتحان را می گوید و من کنار فلان تاریخ می نویسم امتحان کلاسی.امسال که دیگر به چنین چیزی نیاز ندارم.یک تقویم می خواهم دلبر اما بدون نیاز به جای یادداشت.
و یاد تقویم های نشر هیرمند افتادم.تقویم های بوک مارکی.
تصمیم گرفتم به مغازه ی نزدیک خانه مان بروم.
رفتم.دنبال دفتر لغت معنی هم می گشتم.شکر خدا داشت.
بعد رفتم سراغ همان تقویم بو ک مارکی ها و طرح های تک تک شان را بررسی کردم.طرح طبیعت،سفر،حیوانات،شازده کوچولو،کاراکترهای فانتزی،نقاشی و ... را نگاه کردم.
بین سفر و شازده کوچولو و کاراکترها سه دل شدم!
هی باز کردم نگاه کردم و انتخابم را کردم.کاراکترهای فانتزی.
وقتی از مغازه بیرون آمدم حس کردم حالم بهتر است.بهتر از دو سه ساعت قبل.
حالا باید بروم و به برنامه ریزی هایم برسم.