سه شنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۹، ۱۲:۰۴ ب.ظ
پنجره ای رو به دشت ها
دلم می خواست وقتی هوا معرکه میشد،وقتی ابرهای سیاه می آمدند بالای سرمان تا حسابی ببارند و بغرند،پنجره مان رو به دشت های وسیع سرسبز شمالی باز میشد.نه به روی این همه ساختمان.
این آسمان دیدن دارد.
باید تا چشم کار می کند آسمان سیاه را ببینی و دشت های خیس خورده را.
۹۹/۰۱/۱۹
خیلی خیلی فرق داره دنیاهای آدم ها،نگاهشون و چیزهایی که میخوان
اما همشون وجه مشترکی دارن و اون اینه که همه دارن میگردن و خیال میبافن و اینی که هست رو نمیخوان.نمیدونم خوبه یا نه.اگه آدم ها راضی میشدن خب شاید آسوده تر بودن ولی احتمالا هیچوقت به ماه سفر نمیکردن و دوربین عکاسی و اینترنت وجود نداشت.