مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
جمعه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۱:۵۴ ق.ظ

وقتی مشا لرزید

یک مسکن دیگر خورده بودم و خوابیده بودم.خوابِ خواب نبودم اما بیدار هم نبودم که حس کردم تکان می خورم.چشم هایم را باز کردم.از همان دو سه سال پیش؛بعد از زلزله ملارد،گاهی پیش آمده بود که حس کنم زلزله آمده و بیدار شوم و یا در خواب،کابوس زلزله های بعدی را ببینم.برای همین گمان کردم فقط مثل بارهای قبل خیالاتی شدهام.اما به خودم آمدم و دیدم خواب نیستم.دیشب روی زمین خوابیده بودم.حرکت کردم و نشستم.دیدم خواهرم هم روی تخت نشسته.به سقف نگاه کردم تا حرکت لوستر را بررسی کنم اما اتاق تاریک بود و خوب نمی دیدم.مادر هنوز خواب بود.صدای بلند شدن پدر از رخت خواب را شنیدم و یقین کردم چیزی شده.و بعد صدای همسایه ها در راه پله آمد.یعنی این بار دیگر خواب نبودم و  جدی جدی زلزله آمده بود؟

ترس تمام تنم را گرفت.از زلزله های بزرگتر می ترسیدم.نمی دانستم دقیقا منشا زلزله از کجا بوده و چند ریشتر است.

مادر بیدار شد و گفت:چرا همه بیدارید؟

-متوجه نشدی؟زلزله آمده.

-حتما خیال کرده اید.

-خیالِ چی؟همسایه ها آن بیرون اند.

مادر در برابر زلزله خیلی آسوده خاطر است.از این خصوصیتش خوشم می آید.حتی آن سال هم به زور از خانه بردیمش بیرون.اما امسال اوضاع فرق می کرد.همسایه ها حواسشان پرت زلزله بود و فاصله ی ایمن یک و نیم متر را رعایت نمی کردند.توی خانه ماندن بهتر بود.

مادر دوباره خوابید.خواهرم کمی بعدش.پدر خبرها را دنبال می کرد و من هم کمی که آرام تر شدم خوابیدم.

صبح به اینستای دکتر زارع سر زدم.ایشان به اهمیت گسل مشا اشاره کرده بودند و اینکه این گسل همان گسلی ست که یک بار زلزله ی 7ریشتری را تجربه کرده.

زینب برایم پیام زده بود و حالم را پرسیده بود.از خبرها متوجه شده بود که تهران زلزله آمده .

برایش نوشتم:خوبم.دیشب ترسیدم اما حالا خوبم.

بعد به این فکر کردم که یعنی وارد مرحله بعدی شدیم؟

اما این مرحله را هنوز تمام نکرده بودیم که!

۹۹/۰۲/۱۹
یاس گل

نظرات  (۴)

سلام.

خدارو شکر که به خیر گذشته.خدارو شکر سالمین.

 میدونی یاسمن .اشتباه ترین کار بعد از حس موج زلزله اینه که بخوای مطمئن شی که واقعا زلزله بوده من تو این بیست سال عمر که از خدا گرفتم فک کنم بیش از  ۱۰ بار زلزله رو تجربه کردم اما هنوز وقتی میاد پاهام سست میشه.اولش دنبال اینم که ببینم واقعا زلزله بود؟اول کلی در و دیوارو برسی میکنم به واکنش بقیه توجه میکنم بعد که مطمئن میشم دنبال روسری که بزنم بیرون... و این درحالیه که باید به محض احساس زمین لرزه پناه بگیریم.

پاسخ:
آره خدا رو شکر
دقیقا منم وقتی فهمیدم جدی جدی زلزله ست سست شدم. تازه من به تهش رسیدم 😆 دیگه تقریبا تموم شده بود که بیدار شدم.
ولی حالا که آماده باش شده دیگه باید زود برم جای امن
بدترین قسمتش اینه که وقتی خوابی میاد
وقتی بیداری و هوشیار کمتر پیش میاد

واقعا خوشحالم که سالمید همگی.و خب من صبح تازه متوجه شدم چی شده!

امیدوارم باز هم از این زلزله‌ها داشته باشه تهران.کم شدن حرکت صفحات زمین ترسناکه.

پاسخ:
تنت سلامت وجیهه.میگم زلزله برای نیکو اینا حتما شدیدتر بوده.نه؟ یه سر هم برم وبلاگش
۲۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۲۶ نرگس بیانستان

خدا رو شکر که همگی خوبین

مراقب خودتون باشید تو رو خدا 

پاسخ:
ممنونم ازت. تنت سلامت

خدا رو شکر که به خیر گذشت. من دم‌دمای صبح بود که شنیدم و چندساعت ازش گذشته‌بود و به دوستم پیام دادم و خیالمو راحت کرد که چیزی نشده... ولی ترسناکه مخصوصا اگه تو خواب متوجه تکون و لرزش بشی خیلی دلهره‌آوره.

پاسخ:
آره واقعا 
اصلا آدم تا به خودش بیاد و تصمیم درست بگیره زمان از دست رفته
به قول یکی از دوستام،ساعت خواب و بیداریما و گسل ها عکس هم هست 😅

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">