چهارشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۹، ۱۱:۲۷ ق.ظ
آرزوهایی که به نفعم نیستند
صبح،سراغ قوطی آرزوهایم رفتم و از لا به لای کاغذهای لوله شده ای که درون آن بود دو کاغذ را خارج کردم. نه به این معنا که به آن دو آرزو رسیده باشم بلکه به این معنا که حس کردم دیگر نمی خواهم آن دو در میان آرزوهایم باشند.چون جورِ زندگی من نیستند و از شب پیش دیگر به مانند سابق دوستشان ندارم.
البته آن دو آرزو می توانست به من انگیزه ای برای رشد فردی را دهد. از فکر کردن به رسیدن به آن دو رویا بود که در خودم میل به تغییر را می دیدم اما دریافتم که در صورت رسیدن به آن ها بیش از هر زمان دچار تنش و تشویش خواهم شد.
۹۹/۰۴/۰۴
یادم نیست کی راجع به قوطی آرزوهات خونده بودم ولی یادمه همونروزها منم یه قوطی آرزوها برای خودم ساختم و چندماه پیش یکیشون رو درآوردم چون به قول تو جور زندگیم نبودن دیگه. حالا دارم به بقیهی آرزوهای تحققنیافتهی اونقوطی فکر میکنم به اینکه بازم کاغذی ازش درمیاد یا نه. یا اینکه بعد از رسیدن بهش بفهمم جور زندگیم نیست و بیشتر ناراحتم کنه.