بی تاب آمدن نتایج کنکور
با آنکه با خودم قرار گذاشته بودم که پس از مصاحبه،تا آمدن نتایج،دیگر به آنچه که در این چند ماه گذشته است فکر نکنم،بارها خاطرات گذشته را مرور کردم.
خاطرات روزی را که گمان نمی کردم رتبه بیاورم و آوردم. روزی که مردد بودم آیا برای مصاحبه دعوت میشوم یا نه،و شدم.روزی که استرس ارسال مدارک و پاسخ به سوالات بلندبالای فرم مصاحبه ی مجازی را داشتم و باید از خودم یک فیلم دو دقیقه ای برای دانشگاه می فرستادم. همان فیلمی که مادرم وقتی دوربین را دستش گرفته بود و سعی می کرد دستش تکان نخورد،غصه ام گرفت و سعی کردم صحبت هایم را طولانی نکنم تا یک وقت بیشتر اذیت نشود.
باورم نمیشد که جزو پانزده نفری باشم که برای مصاحبه ی حضوری هم دعوت می شوند.
همه ی این ها اتفاق افتاد و من آن دانشگاه را از نزدیک دیدم.
این روزها خیلی بی تاب دیدن نتایج نهایی ام. هرچند که می دانم فقط چندنفر از میان ما وارد دانشگاه خواهند شد.هرچند که وقتی مصاحبه را مرور می کنم خودم را سرزنش میکنم که چرا به آن سوال فلان پاسخ را ندادی؟
فکر کردن به این ها دیگر فایده ای ندارد.آنچه بخواهد پیش بیاید اتفاق خواهد افتاد.
به امید موفقیت های روز افزون