مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
پنجشنبه, ۱۹ فروردين ۱۴۰۰، ۰۴:۱۹ ب.ظ

گنجی که از آن من است

وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأیْنَمَا تُوَلُـّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ 
و مشرق و مغرب از آنِ خداست؛ پس به هر سو رو کنید، آن‌جا روى [به‌] خداست. آرى، خدا گشایشگر داناست 
آیه‌ی 115، سوره‌ی بقره
ترجمه‌ی محمدمهدی فولادوند


کافی است به هرسو که دلم می‌خواهد نظر کنم. یاد تو از آن سرریز می‌کند. همه‌جای دنیا از نشانه‌های تو لبریز است. کجای جهان را می‌توان دید و آن را خالی از تو یافت؟ رد تو را نه باران و نه برف، هیچ‌چیز از خاطرِ هستی پاک نمی‌کند.
من همیشه به دنبال گنج بوده‌ام؛ چون از تماشای این‌همه نعمتِ حاضر در آسمان‌ها و زمین، به این نکته پی برده‌ام که برای هر انسان گنجی وجود دارد. گنجی که با جست‌وجو و رسیدن به آن به توانگری خواهد رسید، به بی‌نیازی از دیگران.
نعمت‌های تو کم نیستند.کسی از این سفره بی‌نصیب نخواهد ماند. گنج هرکس پیشِ روی او و متعلق به خودِ اوست و فرد دیگری نمی‌تواند به آن دست پیدا کند. پس دیگر جای نگرانی نیست. ترسی نیست که قبل از ما غریبه‌ای به ارزشمندترین دارایی مان دست پیدا کند و ما را از داشتن آن‌چه از آنِ ما بوده است محروم کند.
اصلاً نقشه‌ی گنج هرکس با دیگری فرق می‌کند. یک‌نفر آن را در آسمان‌ها می‌یابد، میان درخشش باشکوه ستارگان در شب. دیگری آن را در سادگی و صمیمیتِ جاری میان مردمان یک روستا پیدا می‌کند. کسی از معنای ظاهری آیه‌های کتاب آسمانی عبور می‌کند و آن‌سوی درهای معنا به گنج پنهانش می‌رسد.
برای همین است که هرکس باید در سرتاسر زندگی در جست‌وجوی ثروت شخصی‌اش باشد و از راه و نقشه‌ی الهام‌بخش خود به آن برسد نه با تقلیدکردن از دیگران یا چشم‌و‌هم‌چشمی‌کردن به آنان.
گاهی سراغ کسانی می‌روم که به سر منزل مقصودشان رسیده‌اند. نوشته‌های به‌جامانده از آنان را مرور می‌کنم و به حرف‌هایشان فکر می‌کنم. اما می‌فهمم فقط خواندن و شنیدن کافی نیست. باید به سوی کیمیای خود حرکت کنم و از مسیر خودم به آن برسم.
درباره‌ی این که کِی و کجا به مقصودم می‌رسم چیزی نمی‌دانم، می‌دانم که در دلِ هر گنجی، گنجی بزرگ‌تر یافت می‌شود.
مسیر برایم شبیه به حلقه‌های به‌هم‌پیوسته و تو در توی زنجیری است که مرا از جزء به کل، از اثر به صاحب اثر، از آفریده به آفریننده و از مخلوق به خالق می‌رساند، به گنج حقیقی.
من همیشه در جست‌وجوی گنج بوده‌ام، مثل سایر آدم‌ها. با این تفاوت که این روزها دیگر می‌دانم رسیدن به گنج برایم مساوی با چیست و از رسیدن به آن، چه می‌خواهم.

 

+روزنامه همشهری،هفته نامه دوچرخه،پنجشنبه،نوزده فروردین هزار و چهارصد
 

 
۰۰/۰۱/۱۹
یاس گل

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">