مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
پنجشنبه, ۱۴ مرداد ۱۴۰۰، ۰۸:۱۰ ب.ظ

Kuch kuch hota hai

خواب دیدم که به ایران آمده ای.لباس مرسوم کشور خودت را پوشیده ای.با من حرف می زنی.به گشت و گذارِ در تهران می رویم و با هم می خندیم.

خواب دیدم مهربانی،و فارسی را همانطور لهجه دار و شیرین حرف می زنی.

تمام رویاهای محال این یکی دو هفته را در خواب دیدم و از اینکه،شیرینی محقق شدنش را در یک کجای زندگی ام چشیده ام،احساس خرسندی کردم.من با رضایتمندی از خواب برخاستم.

حالا حتی اگر در واقعیت هم این اتفاق ها نیفتد-که می دانم نمی افتد-من به آرزوی خودم رسیده ام،هرچند فقط در خواب و خیال.
 

 

 

۰۰/۰۵/۱۴
یاس گل

نظرات  (۲)

!

:"

پاسخ:
:-))

رسیدن به آرزو تو خواب و خیالم آرزوست :) 

پاسخ:
😌 اینم یه جور رسیدنه دیگه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">