دوشنبه, ۱۵ شهریور ۱۴۰۰، ۰۲:۲۷ ب.ظ
نامه های چَمیلی به جان شکر-8
جان شکر!
دلم می خواهد با همه ی آدم ها درباره ی تو صحبت کنم.
دلم می خواهد درباره ی تو،با خیال تو گفتگو کنم.
ترجیح می دهم که در خلوتم حتی،با خودم،از تو بگویم و پیوسته درباره ی تو بیاندیشم.
این است که مادرم با کلافگی می گوید:وای که چقدر از هند می گویی دختر!
از هند گفتن هم یک جور از تو گفتن است.
می گویم و می نویسم،هرچند که هرگز به سمع و نظرت نخواهد رسید.
۰۰/۰۶/۱۵