مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
جمعه, ۲۸ آبان ۱۴۰۰، ۰۴:۰۷ ب.ظ

بیمار

-می دونی الان به کی می مونه؟

-به کی؟

- الان مثل کسیه که از یه تصادف سهمگین جون سالم به در برده.تمام تنش تو گچه و کلی بخیه خورده.اما دکترها بهش امید دادن و گفتن اوضاع اونقدرها هم بد نیست.با مراقبت کردن همه چی درست میشه.

-پس چرا بی تابی می کنه؟

-روند درمان همیشه سخت و طولانیه.اون هی می خواد زودتر بلند شه بره پشت پنجره،برگرده اون بیرون.اما الان خیلی زوده،هنوز بخیه ها جوش نخورده،هنوز شکستگی ها خوب نشده.اون همچنان به استراحت و پرهیز و مراقبت نیاز داره.

-آره!الان اصلا وقت مناسبی برای بیرون زدن نیست.

-اصلا اگر اینطوری بره بیرون ممکنه با کوچکترین ضربه ای دوباره همین جا برگرده،با حال بدتر.

- کاش طاقت بیاره.

-کاش صبر کنه.

 

+آرام من - محمد معتمدی

۰۰/۰۸/۲۸
یاس گل

نظرات  (۲)

امان از  اون اهنگ :)

کاش خاطرات و به اهنگ ها وصل نمیکردم

پاسخ:
چه خوب گفتی
کاش میشد این کار رو نکنیم
وای که چقدر آهنگ به خاطراتم گره خورده

سلام. سلام.سلام:).

همین نشتن یه جاهم خودش یه عالمه میتانهَ خوب باشه:).

این محمد معتمدی واقعاً زیبا میخوانن،موسیقی دلچسبی بودش:).

پاسخ:
درسته
همونقدر که رفتن لازمه گاهی هم نشستن و فرصت دادن به خودمون لازمه
ممنون که پیشنهادهای پایین هر پست رو گوش می کنین

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">