جمعه, ۲۸ آبان ۱۴۰۰، ۰۴:۰۷ ب.ظ
بیمار
-می دونی الان به کی می مونه؟
-به کی؟
- الان مثل کسیه که از یه تصادف سهمگین جون سالم به در برده.تمام تنش تو گچه و کلی بخیه خورده.اما دکترها بهش امید دادن و گفتن اوضاع اونقدرها هم بد نیست.با مراقبت کردن همه چی درست میشه.
-پس چرا بی تابی می کنه؟
-روند درمان همیشه سخت و طولانیه.اون هی می خواد زودتر بلند شه بره پشت پنجره،برگرده اون بیرون.اما الان خیلی زوده،هنوز بخیه ها جوش نخورده،هنوز شکستگی ها خوب نشده.اون همچنان به استراحت و پرهیز و مراقبت نیاز داره.
-آره!الان اصلا وقت مناسبی برای بیرون زدن نیست.
-اصلا اگر اینطوری بره بیرون ممکنه با کوچکترین ضربه ای دوباره همین جا برگرده،با حال بدتر.
- کاش طاقت بیاره.
-کاش صبر کنه.
۰۰/۰۸/۲۸
امان از اون اهنگ :)
کاش خاطرات و به اهنگ ها وصل نمیکردم