مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
چهارشنبه, ۱۷ آذر ۱۴۰۰، ۰۵:۲۶ ب.ظ

اینجا

چند سال پیش من و دوستی همزمان با هم کنکور ارشد ادبیات می دادیم.

یادم هست دوستم گفته بود که دانشگاه الزهرا را انتخاب نمی کند چون اعتقاد دارد آنجا جو خاصی دارد و از جو آنجا خوشش نمی آید.

من نمی دانستم داخل دانشگاه الزهرا دقیقا چه شکلی است.تنها چیزی که از آن می دانستم تک جنسیتی بودنش بود.

نمی فهمیدم منظور دوستم از جو خاص،اشاره به دخترانه بودن فضاست یا چیز دیگر.

به هرحال سه سال گذشت و من حالا دانشجوی ترم یک ارشد همین دانشگاه هستم.

تا به اینجا تفاوتی احساس نکرده ام.

برخلاف تصور خیلی ها،اینجا،نه دانشجوها همه متعلق به یک قشر بخصوص از جامعه (یا برخاسته از یک طرز تفکر خاص) هستند و نه فضای داخل دانشگاه یادآور حوزه است.

همه چیز بسیار عادی است و از همه مهم تر،در سطحی کاملا قابل قبول و بهتر از آن.

تازه هنوز برگزاری کلاس ها به شکل مجازی و غیرحضوری است که اگر حضوری می بود می توانستم از حضور در فضای وسیع و باغ گونه ی آن لذت بیشتری ببرم.می توانستم در کافه واگن و رستوران سنتی ترمه ی دانشگاه بنشینم.به مقبره ی مستوفی الممالک بروم.وقتی دلم گرفت بروم امامزاده قاضی الصابر و ... .

دانشگاهم را دوست دارم.

از اینکه پس از سال ها دوباره "دانشجو" خطاب می شوم آن هم در رشته ای که دوستش دارم،حال خوبی دارم.

خدا در حق من لطف بزرگی کرد.شاید زمانی تصور می کردم هرگز به این آرزو نمی رسم یا به صلاحم نیست.شاید زمانی از اینکه میان کارشناسی و ارشدم فاصله می افتاد ناراحت بودم اما حالا خوشحالم چون می دانم امسال بهترین زمان برای قبولی من بوده است.

حالا،ادبیات پناه من است. در روزهایی که هی می خواهم به سراغ غم بروم ادبیات شبیه به خواهری مهربان یا مرا از فکر و خیال می کشد بیرون یا کنارم می نشیند و با زبان شعر به همدردی ام برمی خیزد.

از اینکه فقط کلمه ی دانشجو را یدک بکشم متنفرم.دلم می خواهد بیشتر و بیشتر بدانم.البته خودم خوب می دانم که به خاطر تغییر رشته ای بودنم هنوز خیلی عقب هستم و باید بدوم تا به دیگران برسم.اما همین که در مسیر هستم برایم کافیست.تلاش می کنم برای فرصتی که در اختیارم گذاشته شده است انسان قدردان و شایسته ای باشم.

 

اینجا می توانید با امکانات و جاذبه های اطراف دانشگاه الزهرا آشنا شوید.

+ قسمتی از متن که هایلایت شده جمله ای است از جودی آبوت در کتاب بابالنگ دراز.

۰۰/۰۹/۱۷
یاس گل

نظرات  (۵)

حقیقتا که الزهرا دانشگاه قشنگیه. الان کروناست، اما دلم میخواد بعدا باز هم بتونم برم داخلش. 

پاسخ:
من بعد از قبولی فقط یک بار برای تحویل مدارک رفتم :(

ان شاءالله موفق و مؤید باشید...

به امید مقطع تحصیلی بالاتر.

پاسخ:
خیلی خیلی متشکرم. همچنین برای شما آرزوی توفیق روزافزون دارم

سلام یاسمن جان

خوبی؟

تبریک عزیزم :) بالاخره به رشته مورد علاقه ت رسیدی...

آدم حتی دیر ولی وقتی به آرزوش به وقتش برسه شیرین ترین لحظه ست!

من سال 95 دکتری دانشگاه امام صادق(ع) و دانشگاه تهران  مصاحبه ش رد شدم خیلی ناراحت بودم تااینکه مجددا سال بعد روز آزمون نشد برم آزمون بدم و خیلی ناراحت شدم و اینکه خدا قسمتم کرد پارسال در رشته ای که دوست داشتم قبول شدم... بااینکه با رشته کارشناسی و ارشدم متفاوت هست ولی چون دوسش دارم برام لذت بخش تر هست سختی های تلاش بیشتر نسبت به سایر همکلاسی هام که رشته ارشدشون رو ادامه میدن کمتر شده برام...

مجددا تبریک میگم و به ترقی پله های موفقیت بیشتر :-*

پاسخ:
زهراااا ببین آخه چند وقته نیستی
نمیگی دلتنگت میشم؟چقدر خوشحالم کردی.
پس اجازه بده منم تبریک جانانه بگم دختر.مباااارک ها.احتمالا به خاطر همین موضوع وقت نمی کردی سر بزنی. قشنگ می فهمم که آدم با درس چقدر سرش شلوغ میشه
برات آرزوی درخشش دارم

منم خیلی دلتنگتم، دل به دل راه داره عزیزم 

ممنونم یاسمن جان 

بیشتر شبا بخاطر مشغله درسی تا نزدیکای صبح بیدارم وگرنه بیشتر از این بهت سر میزدم 

یهو دیشب دلم هواتو کرد:)

 

 

 

 

 

 

پاسخ:
خیلی گلی
و خیلی کار خوبی کردی
 خداقوت بابت تلاشی که برای رشته تحصیلیت می کنی

ممنونم عزیزم

سلامت باشی و موق :-)

پاسخ:
ممنونم عزیز

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">