مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
جمعه, ۲۶ آذر ۱۴۰۰، ۰۶:۵۵ ب.ظ

جفتِ ابدی

چند درصد احتمال دارد که جفتِ دنیایی آدم ها جفتِ ابدی آن ها باشد؟

 

این سوالی است که از دیشب،دارم از خودم می پرسم.

او می گفت که ازدواج یک سنت است.عقیده اش این بود که لزومی ندارد آدم حتما با کسی که عاشقش است ازدواج کند.

می گفت:اینکه آدم مجرد بماند گناه است.می گفتم:اینکه آدم با کسی که دوستش ندارد ازدواج کند گناه نیست؟چه کسی گفته لزوما هرکس که مجرد است دارد گناه می کند؟

همیشه سر این موضوع بحثمان می شد.بحث که نه اما اختلاف نظر داشتیم.

از نظر او خیلی عجیب بود که من آرزو یا ذوق و شوق پوشیدن لباس عروس را نداشتم.می گفت:همه ی دخترها می خواهند یک روز در چنین لباسی باشند.می گفتم:بله اما برای من،آن لباس فقط زمانی جذاب است که در کنار کسی که بسیار دوستش دارم بپوشمش وگرنه به تنهایی جذابیتی ندارد(لااقل برای من)

در نهایت او با کسی ازدواج کرد که به گفته ی خودش(راست یا دروغ)،عاشقش نبود بلکه مجبور به این وصلت بود.به خاطر نام،به خاطر مادرش و چیزهای دیگر .

نمی خواهم از عواقب چنین ازدواج هایی حرف بزنم چون می دانم بهتر از من از آن آگاهید و اصلا شاید هم عاقبت بدی نداشته باشد و در یک فرهنگ،امری کاملا پذیرفته باشد.

اما من وقتی به این موضوع فکر می کنم،پرسشی که در ابتدای پست مطرح کردم،در ذهنم پررنگ تر می شود.

به آمار طلاق فکر می کنم.به زوج هایی که پس از ازدواج به این نتیجه می رسند که با هم جفت و جور نبوده اند.یا به زوج هایی که هرگز طلاق نمی گیرند اما شیفته و دلباخته ی یکدیگر هم نیستند.فقط دارند به وظیفه و مسئولیت همسری یا پدر و مادری شان ادامه می دهند.

وقتی به تمام این مسائل فکر می کنم بیش از پیش در مورد ازدواج کردن مردد می شوم.

راستش من این مدلی نیستم.نمی توانم کسی را فقط برای زندگی موقت و کوتاه دنیایی ام بپذیرم،نمی توانم فقط به امروز و اینجا فکر کنم و از لحظه لذت ببرم و بی خیال "چه خواهد شد"ها شوم.از اینکه صرفا بگویم آی ملت! من هم ازدواج کرده ام بی زارم و هرگز موافق این طرز فکر نبوده ام که《 آخرش همه باید ازدواج کنند.》

تصور کن مسافر یک قطاری و کسی در کوپه ی تو،با تو همسفر است.با هم می گویید می خندید خاطره تعریف می کنید غذایتان را با هم قسمت می کنید و ... .اما پس از رسیدن به مقصد معلوم نیست که آیا یک بار دیگر او را خواهید دید یا نه.جفتِ دنیایی آدم این شکلی است.کسی که شاید در آن دنیا دیگر همراهتان نباشد و فقط تا رسیدن به مقصد کنارتان باشد.

اما کاش آدم ها واقعا به آدم درستِ زندگی شان برسندّبه آدمِ ابدی زندگی شان.

من هنوز هم بر سر اعتقاد خودم هستم:یا هرگز ازدواج نخواهم کرد یا با کسی ازدواج می کنم که یقین داشته باشم هرگز نمی توانم کسی را بیشتر از او دوست داشته باشم و کسی بیشتر از او دوستم داشته باشد.

اگر هم چنین نشد عیبی ندارد،مجردی را تا پایان عمر به متاهلی ترجیح می دهم.

 

+هرآنچه که گفتم فقط و فقط عقیده و تصمیم شخصی من برای زندگی خودم است و به دنبال رد عقاید دیگران یا مطرود دانستن نظر آنان نیستم.

۰۰/۰۹/۲۶
یاس گل

نظرات  (۱)

۲۷ آذر ۰۰ ، ۲۱:۵۸ یاس ارغوانی🌱

میدونید من حس میکنم اگر عاشق کسی هم نباشیم و قصد ازدواج داشته باشیم بهتره با کسی ازدواج کنیم که ویژگی های اخلاقی و بعضی معیارهاش همون چیز هایی باشه که ما دوست داریم. یعنی میشه ازدواج عاقلنه. ولی اینکه عاشق نباشی صرفا به خاطر آبرو و همین چیزایی که پسر سر دختر/پسر مجرد مخصوصا دختر میگن با کسی ازدواج کنی، چقدر مگر احتمال داره ادم موفق باشه توی اون زندگی؟ وقتی حتی کسایی با عشق ازدواج میکنن شکست  میخورن چه انتظاری از زندگی بدون معیار درست  و علاقه میشه داشت؟

پاسخ:
دقیقا
ازدواج کردن یه دختر یا پسر صرف اینکه دیگه سنش داره میره بالا یا نمی دونم مردم چی میگن و مادرم آرزو داره ازدواجم رو ببینه و این صحبت ها نگاه قشنگی نیست.به قول خودت خیلی ها که مثلا با عشق ازدواج کردن،تازه بعد از ازدواج متوجه اختلاف ها میشن
ازدواج خوب و شایسته مهمه
حالا یکی ممکنه واقعا دنبال عشق و عاشقی نباشه و تشکیل خانواده براش اولویت باشه.اون وقت همونطور که گفتین باید سراغ معیارها و تناسب ها بره.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">