می خواهم چیزهای زیادی بیاموزم
از خواب بیدار می شوم و می بینم یاسمن برایم چیزی فرستاده:آموزش زبان سنسکریت-مرحله مقدماتی.
با هیجان به صفحه ای که معرفی کرده است سر می زنم،یک موسسه آموزش زبان های باستانی ست.تازه فقط این نیست.در ماه های گذشته زبان های دیگری هم ارائه کرده است مثل زبان عبری،ارمنی،پهلوی و ... .
به تاریخ شروع کلاس سنسکریت نگاه می کنم:9بهمن. اما من که تا 27 بهمن امتحان دارم.
کمی که هیجانم فروکش می کند به خودم می گویم:واقعا هنوز هم می خواهم سنسکریت بیاموزم؟زبانِ به آن سختی را؟
خود یاسمن که این همه زبان بلد است می گفت واقعا زبان سختی ست و سختی اش به خاطر دستور زبان آن است.
خواهرم می گوید: می شود خواهش کنم اول انگلیسی ات را به یک جایی برسانی بعد به فکر زبان های دیگر باشی؟ارشد و پایان نامه ای که بالاخره به آن می رسی هم کم وقتت را نمی گیرد.لااقل اینجور کلاس ها را بگذار برای تابستان.
می گویم:تابستان می خواهم چیزهای دیگری یاد بگیرم.تازه دوست دارم جز سنسکریت پهلوی بدانم،فارسی میانه بیاموزم،اردو،خط میخی،مانوی،بلوچی و ... .
دوباره به صفحه ای که یاسمن فرستاده سر می زنم.یاسمن می گوید خودش هم پیش همین استاد سنسکریت آموخته.
اگر سنسکریت بیاموزم دقیقا بعدش می خواهم از آن چه استفاده ای کنم؟مگر می خواهم به هند مهاجرت کنم؟یا مگر می خواهم بنشینم و کتاب های هندی بخوانم؟
خودم هم نمی دانم می خواهم چه کار کنم.
دوباره چشمم به تاریخ امتحاناتم می افتد،به حجم زیاد کتاب ها...
سلام.
به نظر من در شرایط امروز، سنسکریت فقط برای تدریس و گاهی برای ترجمه می تواند مفید باشد. وگرنه ارزش دیگری ندارد.