مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
يكشنبه, ۱ اسفند ۱۴۰۰، ۰۶:۵۹ ب.ظ

از سرزمین همسایه

سر کلاس سنایی بودیم.اولین جلسه از کلاسمان در ترم جدید بود و استاد از بچه ها خواسته بود میکروفن ها را روشن کنند و هریک به اختصار معرفی کوتاهی داشته باشند.

میکروفن یکی از بچه ها باز بود اما صدا نمی آمد.یک نفر دیگر که صدایش را باز کرد با لهجه ای آشنا سلام و احوال پرسی کرد.او اهل افغانستان بود.استاد پرسید:در حال حاضر کجایی؟اینجایی؟در ایران؟

گفت:نه استاد.مزار شریفم.

چند دقیقه بعد،آن یکی دختر که صدایش وصل نمی شد آن پایین تایپ کرد:من هم ساکن افغانستان هستم و نتم ضعیف است استاد.

برای من و بهاره داشتن هم کلاسی هایی از کشور همسایه خیلی هیجان انگیز بود.

نمی دانم در دانشگاه های دیگر شرایط به چه شکل است اما از ترم پیش تاکنون متوجه این موضوع شدم که تعداد بچه های افغانستانی رشته ی ادبیات فارسی در دانشگاهمان کم نیست.

در تور انجمن علمی دانشگاه هم با یک دوست دیگر افغانستانی آشنا شده بودیم و قبل از آن هم در کلاس دستور زبان1 متوجه حضور یک دانشجوی دیگر شده بودیم.

۰۰/۱۲/۰۱
یاس گل

نظرات  (۲)

افغانستانی‌ها خیلی قشنگ صحبت می‌کنن...

قند و عسل می‌ریزه از کلامشون!

انگار با سعدی و حافظ هم‌سخن بشی.

پاسخ:
خیلی 👌
واقعا خوشحالم که این فرصت رو دارم تا برای مدتی گوشم این لهجه رو بشنوه

سلام. سلام.سلام

وای خدا خیلی خوبه،کیف کردم😅

پاسخ:
خیلی تجربه ی خوبیه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">