مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
چهارشنبه, ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، ۱۱:۰۶ ق.ظ

تابلوی تنه ی درختان

دیشب خوابی مرتبط با شما دیدم آقای سپهری.

جایی بودم که می گفتند خانه-موزه ی شماست.چنین جایی را در بیداری سراغ ندارم.

من این سو و آن سو می چرخیدم.آنجا یکی از تابلوهای شما را دیدم،مجسمه ی شما را دیدم و هرکار کردم نشد با آن مجسمه عکس بگیرم.

صبح که بیدار شدم به شما فکر کردم.دلم برایتان تنگ شد.

با خودم گفتم بد نیست این عیدی یک سر به موزه ی هنرهای معاصر بزنم و آنجا از نزدیک تابلویتان را ببینم.

راستی حالتان چطور است؟آنجا راحتید؟

کاش یک بار هم خودتان را در خواب ببینم.فرصت کردید سری به من بزنید.

۰۰/۱۲/۱۸
یاس گل

نظرات  (۵)

سلام.سلام.سلام

چه خواب خوبی،سهراب سپهری خیلی خیلی خفنه!🍭👌

پاسخ:
سپهری آی سپهری آی سپهری،بر وزن غریبه آی غریبه آی غریبه ی فریدون آسرایی :))
۱۹ اسفند ۰۰ ، ۱۳:۱۹ حاج‌خانوم ⠀

سلام یاسمن جان

خوبین!؟

والاع سپهری رو اصلاً نمی‌تونم باهاش ارتباط برقرار کنم...

خدابیامرزه خانم دکترصفارزاده رو، چیزهایی درباره سهراب سپهری می‌گفت که اندازه همون یه کم که ازش خوشم می‌اومد، دیگه نمیاد...🤐

راستی شاهنامه رو شروعش کردم👌

پاسخ:
واااای چه عالی
از کدوم بخش؟از همون اولش شروع کردی؟

سپهری،شعرهاش و نوع نگاهش به جهان رو خیلی دوست دارم،از نوجوانیم تا امروز 🥺
ولی صحبت های خانم صفارزاده رو نشنیدم
۲۰ اسفند ۰۰ ، ۰۹:۵۷ حاج‌خانوم ⠀

از همون اولش

به نظرم راحت بود فهمیدنش...

پاسخ:
خیلی عالیه
۲۰ اسفند ۰۰ ، ۱۰:۱۲ حاج‌خانوم ⠀

یادمه دوران راهنمایی‌ام مجله‌ام منتشر می‌شد به نام بشارت.

یه بخش داشت، قران و روایات در شعر و ادب پارسی...

یه قسمتش درباره سهراب بود که کجای اشعارش به قران اشاره داره، دو سه شماره بعد، نقیض مطلب نوشته شد که اصلا اشعار سهراب، ربطی به قران نداره و با اوردن ابیات قبل و بعد اون قسمت اشاره شده، ثابت کرد ربطی نداشته.

نمی‌دونم چقدر خانم دکتر رو می‌شناسین یا نه

توفیقی بود به عللی ما رابطه خانوادگی با ایشون داشتیم و چقدر حیف که کلا ایشون دیده نشدند در سطح عموم...

ایشون دکترای نقد عملی ترجمه از دانشگاه ایوای امریکا داشتن، و قبل انقلاب برمی‌گردند و استاد ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی بودند. با اینکه قبل انقلاب، حجاب نداشتن، اما ساواک بدجور دنبالشون بوده. سبک شعری خاصی به عنوان طنین دارن.

ایشون به همراه رهبری و اقای موسوی گرمارودی، بنیانگذاران حوزه هنری فعلی بودند. که البته دو تا بزرگواران دیگه با شروع انقلاب، می‌رن دنبال مشغله‌های حکومتی و فقط خانم دکتر می‌مونن.

ایشون استاد شاعران معروفی مثل سلمان هراتی و قیصر امین‌پور و علی‌رضا قزوه محسوب می‌شدن.

مسئول ویرایش و بازنگری کتب زبان تخصصی سمت در زمان اول انقلاب بودن. و مهمترین اثرشون غیر از اشعار ترجمه قران به دو زبان فارسی و انگلیسی در یک مجلد هست. فرصت کردید پیام رهبری در زمان درگذشتشون رو بخونید.

 ترجمه بخشی از نهج‌الفصاحه و نهج‌البلاغه رو به زبان فارسی و انگلیسی دارند. اینکه همه‌اش رو ترجمه نکردند، به این علت بود که می‌گفتند همه نهج‌البلاغه و نهج‌الفصاحه، توی فرهنگ غرب، درک نمیشه. به شدت معتقد به ترجمه مفهومی بودن

 

همه اینا رو گفتم که بگم ادم کمی نبود، بی‌سواد نبود و فقط به علت اینکه دنبال ترجمه قرآن رفتند و دیگه در مجامع دانشگاهی نبودند، شناخته نشدند. ۲۰ سال روی ترجمه قران کار کردند...

خلاصه‌ با شاعرای بسیاری ارتباط داشتند...

پاسخ:
آره گاهی وقتی می خوایم اشارات دینی و قرانی رو در یک متن یا شعر مشخص کنیم این احتمال وجود داره که نقد کنن و بگن شاعر یا نویسنده با در نظر گرفتن این موارد شعرش رو ننوشته.البته من فکر می کنم می تونیم بگیم که خب ما رو به یاد چنین موضوعی انداخت به عبارتی برای شخص خودمون تداعی کننده ی فلان مورد بود.اینطوری دیگه نقدی وارد نیست.
خیلی خیلی ممنونم از توضیحات.چه خوب که با ایشون از نزدیک ملاقات و رفت و آمد داشتین و از حضورشون بهره بردین.بسیار عالی.
۲۳ اسفند ۰۰ ، ۰۷:۰۱ حاج‌خانوم ⠀

البته یه روایتی وجود داره...

می گن شاعری داشت از دم مکتب خونه‌ای عبور می کرد شنید استاد مکتب داره شعر اون رو می خونه و ترجمه می کنه.

بعد از کلاس وارد مکتب میشه و لب‌های استاد رو می بوسه و می گه

دمت گرم من وقتی داشتم شعر رو می گفتم، اصلاً به این چیزایی که تو گفتی فکر نکردم.

 

اولین برخورد و ترجمه رو نسبت به آیات الهی و احادیث داریم. یه علمی هست به نام اصول، که معروف شده به اصول فقه، چون معمولاً درباره فقه بکار رفته، ولی در حقیقت اصول استنباط است.

به نظرم هر کسی اگر کمی منطق و اصول بدونه، خیلی بهتر چهارچوب فکری‌اش منظم میشه.

 

درباره تدبر، استنباط و مهمتر از همه تفسیر (که این اخری کار تخصصی است) قرآن و احادیث، مهمترین نکته که می‌گن

 درباره آیات، شأن نزول و درباره احادیث، سبب صدور مهم است.

به تعبیر امروزی یعنی چی شد، کی کجا بود، چی پرسید، چه اتفاقی افتاد که این آیه نازل شد، یا این حدیث رو معصوم فرمودند.

(حالا بحث بطن های قرآن و... جداست بگذریم.)

مثلاً ما از امام کاظم (علیه السلام) نقل داریم که به علی بن یقطین (با اینکه شیعه بوده، به امر امام، وزارت هارون الرشید رو قبول می کنه و تو اون دوران، کمک حال شیعیان بوده) توی دوره ای می فرمایند که مدل اهل‌سنت وضو بگیر، حتی در خلوت.

که اتفاقاً مدتی این کار رو می کنه، و یه توطئه که براش چیده بودن که زیرآبش رو بزنن، خنثی میشه. بعد امام دوباره پیام می‌دن که در خلوت مدل شیعیان و مثل قبل وضو بگیر.

درباره همین حدیث، نمی‌تونیم برداشت کنیم که چون امام به یک شیعه فرموده مدل اهل‌سنت وضو بگیر، پس ما هم اگر مدل اهل‌سنت وضو بگیریم، نمازامون درسته.

سبب صدور حدیث، خاصه. شرایط تقیه است، به یک نفر هم امر شده، نه عموم مسلمین.

 

به نظرم درباره شعر که متن پایین‌تری است هم همینه.

برداشت از اشعار هم باید با توجه به حال و هوای شاعر، سبک زندگی و... باشه. وگرنه می‌رسیم به وادی غلو.


حالا یه مثال از شاهنامه که واقعاً پست شما وسوسه‌ام کرد دوباره برم سراغش.

این نسخه که دست منه، همه ابیات غیر معتبر رو هم آورده، اما توی کروشه.

در گفتارِ ستایش پیامبر، سه چهار بیت توی کروشه، مدح خلفاست. بعد جزو ابیات معتبر، این ابیاته:

که من شهر علمم، علیم در است/درست این سخن قول پیغمبرست

گواهی دهم کاین سخن‌ها ز اوست/تو گوئی دو گوشم پر آواز اوست

منم بنده اهل بیت نبی/ ستاینده خاک پای وصی

 

خب این سه تا بیت، با ابیات مدح خلفا، قابل جمعه؟ نه! قطعی می گم با توجه به معنا، اون سه تا بیت بعدا به شاهنامه اضافه شده...

ببخشید باز رفتم منبر، شرمنده :)

ملتمس دعا

پیشاپیش عیدتون مبارک...

پاسخ:
ابیاتی که از شاهنامه نوشتین رو همین جلسه ی آخر سر کلاس خوندیم :)
درست می فرمایی. برداشت و نقد هر چیزی منوط به علم و آگاهی از نگاه شاعر و به قول شما سبک زندگی و باورهای اونه.
برداشت های حسی و شخصی رو میشه در خصوص مطالب عادی پیاده کرد یعنی مثلا یک نویسنده از یک بیت شعر یا یک آیه از قرآن برداشتی می کنه و حس می کنه با الهام از اون می تونه یادداشتی بنویسه.خب قطعا چیزی که نوشته نگاه خودشه نه شاعر اما دریچه ی تازه ای رو هم روی مخاطب باز کرده و از زاویه دید نویسنده میشه پای اون مطلب نشست.
اصلا گاهی خوندن یک آیه یا شعر آدم رو به نوشتن یه پست وبلاگی یا دل نوشته سوق میده.
خلاصه که کاملا حرفتون درسته. وقتی صحبت از نقد تخصصی میشه قطعا شیوه نگارش و بررسی فرق می کنه.

خانم سال نوی شما هم پیشاپیش مبارک
الهی که سال پربرکتی در پیش باشه
شاد باشین و سلامت

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">