مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
چهارشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۰۹:۵۱ ب.ظ

می خواستم.نشد!

برایتان بگویم که بالاخره این هفته عزمم را جزم کرده بودم تا با تعدادی از دوستانم قرار بگذارم و بر این عادتِ گوشه گیریِ دو ساله ی خود غلبه کنم.

اول قرار شد با بچه های دوچرخه جایی برویم.بعد گفتم پس به فلانی و بهمانی هم بگویم به جمع ما اضافه شوند و با یک تیر دو نشان بزنم.

باور کنید این بار واقعا می خواستم اما نشد!

یعنی اینطور شد که یکی از بچه های دوچرخه علائمی از سرماخوردگی یا شاید هم اُ میکرون در خودش دید و برای رعایت جوانب احتیاط گفت نمی آید.بچه های دیگر هم گفتند پس حالا که تعدادمان کم است قرار را به روز دیگری موکول کنیم.

بعد فکر کردم بروم و به نگار بگویم فردا بیاید برویم تجریش،کافه لو گغنیه اپن.اما نگار هم شرایطش جور نشد و گفت اگر می شود بگذاریم برای هفته ی بعد.

عیبی ندارد.می نشینم خاقانی  می خوانم و روی تکلیف بلاغتم کار می کنم.

از صبح هم نمی دانم چرا انقدر بازدید استوری هایم را چک می کنم که ببینم فلانی آن ها را دیده است یا نه.اصلا ببیند یا نبیند چه می شود؟

بروم سراغ درس  و زندگی ام.

 

۰۱/۰۲/۱۴
یاس گل

نظرات  (۳)

تهرانین ؟

پاسخ:
آره عزیزم

۲۳ ازدیبهشت وبلاگرا قرار وبلاگی گذاشتن کلیک

پاسخ:
چه جالب.حتما نمایشگاه کتاب،نه؟
البته گمون نکنم برسم 

یله

لینکش کردم

من تهران نیستم وگرنه احتمالا میرفتم :"'

پاسخ:
دمت گرم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">