مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
جمعه, ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۱۱:۴۳ ب.ظ

احساس صمیمیت یک طرفه

در شب دوم سفر،ناگهان دلم گرفت.ناگهان از خودم پرسیدم آیا به همان اندازه که من با دوستانم احساس صمیمیت می‌کنم،آن ها هم همین احساس را نسبت به من دارند؟

و یادم آمد چه روزها که پشت خطوط مجازی کنارشان نشستم و پای غصه هایم گریستم و با آن ها درددل کردم تا از حجم اندوهم بلکه کمی کاسته شود اما وقتی روزهای سخت آن ها از راه رسید و خواستم کنارشان باشم،مرا نخواستند و به من احتیاجی نداشتند.

یاد آن روزها افتادم که از ف خواهش می کردم کمی درددل کند تا بلکه از این حال بد نامعلوم خود بیرون بیاید اما هرگز چیزی از غصه هایش‌نگفت و فهمیدم چقدر از او دور هستم یا یاد واو که یک بار‌ گفت برایش دعا کنم و وقتی پرسیدم چه اتفاقی افتاده گفت شاید یک روز برایت گفتم اما آن یک روز هرگز از راه نرسید و من باز هم فهمیدم آن دوستی نیستم که بشود کنارش از غصه ها گفت و غم گسار آنان شد.

کاش من هم بلد بودم با دردهایم بسازم و بر دهانم مهر سکوت بکوبم تا دیگر از بقیه انتظار نداشته باشم که آن ها هم به وقت نیاز سراغم بیایند و درددل کنند...

من چرا باید در شب دوم سفر به این چیزها فکر کنم؟

۰۱/۰۲/۳۰
یاس گل

نظرات  (۶)

بیا بغلم

پاسخ:
😭🫂 نسرین

چرا این حسه رو منم دارم /:

ولی بهش فکر نکنین... همین که شما استفاده کاربردی از اشخاص دور و بر تون دارین کافیه خیخیخی 

پاسخ:
😅
این حس واقعا جزو بدترین حس هایی که هرکس تجربه می‌کنه

من هم این حسو تجربه کردم هم برعکس این حسو. برعکس یعنی مثلا حالا که فلانی گفت منم باید بگم و در گیر عذاب وجدان می‌شم.در حالی که مدلم نیست واقعا،حتی یه چیزاییو به دختر خاله‌م که خیییلی باهاش ارتباط دارم نمی‌گم و نگفتم

پاسخ:
آره به نظر میاد که این مسئله خیلی به تیپ شخصیت آدم ها هم مرتبطه
شاید درد من با بیانش کمتر شه و یکی دیگه با گفتنش بیشتر اذیت شه
۳۱ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۱:۳۵ حاج‌خانوم ⠀

سلام یاسمن جان

بعضی‌ها برون‌گرا هستند و بعضی درون‌گرا

بعضی مشکلات را می‌شود گفت و بعضی‌ها را نمی‌شود گفت.

اگر x صمیمی‌ترین دوست آدم باشد، بعضی از مشکلات را می‌توان با x درمیان گذاشت، بعضی‌ها را نمی‌توان.

کلا شما در برابر ادم‌ها و مشکلاتی قرارگرفتی که نمی‌شود گفت و این ربطی به صمیمیت ندارد. البته نوع حرف‌کشیدن از ادم‌ها هم مهم است... یادمه یه بار پیش یکی نشستم و همه چی رو گفت و ادامه داد تا حالا اینا رو به هیچ‌کس نگفتم.😅

خیلی خودتو اذیت نکن!

پاسخ:
ها این حرف کشیدن رو متاسفانه من بلد نیستم 
و با چیزی که گفتی هم موافقم
بعضی ها کلا مدلشون اینطوریه که ترجیح میدن خودشون برای مشکلشون راه حل پیدا کنن یا اصلا برن مشاور
۳۱ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۵:۱۵ یاس ارغوانی🌱

دقیقا مثل من. احساس سادگی دارم احساس اینکه از احاساستم سوء استفاده شده یا اینکه اهمیت نداشتم. گرچه که خودم ۱میمی ترین و همراز ترین آدمای زندگیم حسابشون میکردم.

پاسخ:
من حس می کنم ما چون خودمون سفره دلمون کلا جلو همه بازه دوست داریم‌سر سفره بقیه هم بشینیم 😅 ولی دعوت نمی کنن
۳۱ ارديبهشت ۰۱ ، ۲۱:۴۲ یاس ارغوانی🌱

درسته!

حس طرد شدن و غریبه بودن😔

پاسخ:
😔

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">