پست مدرنیست
قرار شد برای جلسه ی بعدِ کلاس ادبیات داستانی درباره ی پست مدرنیسم مطالعه کنیم.رفتم از کتابخانه یک کتاب گرفتم اما درباره پست مدرنیسم مطلبی نداشت.ضمن اینکه کتابخانه دیگر شبیه گذشته ها نیست.وقتی می خواهی از داخل پارک رد شوی تا به کتابخانه برسی باید هی چشم چشم کنی ببینی از کدام طرف بروی که پسرهای کمتری در مسیر نشسته باشند.قبلا فضای اطراف کتابخانه این شکلی نبود.حالا انگار نه انگار که آنجا یک محیط فرهنگی است.پسرها می آیند و ول می چرخند.از کنارشان که رد می شوی درباره هر موضوعی حرف می زنند جز کتاب و درس و مطالعه.شاید دیگر زیاد به آنجا سر نزنم وقتی خودمان در دانشگاه کتابخانه داریم.
داشتم درباره ی پست مدرنیسم حرف می زدم.آمدم خانه و مطالب چند سایت را خواندم اما باز هم برایم خوب جا نمی افتاد.به مرضیه پیام دادم و گفتم:تو کتاب مکتب های ادبی شمیسا را داری؟
گفت:دارم و برایم از صفحات کتاب عکس فرستاد.
آن ها را که خواندم بالاخره یک چیزهایی فهمیدم و حس کردم یکی از رمان هایی که چندسال پیش خوانده بودم مولفه هایی شبیه همین جریان را دارد.بعد نقد آن کتاب را در گوگل زدم و دیدم بله،در یکی از نقدها درباره ی پست مدرنیستی بودن آن نوشته اند.
باید بنشینم و برای امتحان نظامی آماده شوم اما حجم کتاب باعث می شود خواندنش را هی به بعد موکول کنم.