اگر روزی اوضاع کاملا برعکس شود چه؟
این روزها به این فکر میکنم که اگر شرایط کاملا برعکش بود چه؟یا مثلا اگر روزی اوضاع کاملا برعکس شود چه؟مثلا اگر روزی تک تک این مصیبتها سر دختران و بانوان محجبه بیاید چه؟آیا در چنان روزی از سکوت باقی مردم احساس خشم نمیکنیم؟احساس غریبی نمیکنیم؟آیا سکوت آنها یا بیتفاوتیشان ما را به درد نمیآورد و تصور نمیکنیم این مردم خودشان را از ما جدا کردهاند؟
مثلا فرض کنیم سیستمی شبیه به گشت ارشاد، بانوان محجبه را توی ون بیندازد و ببرد سر جلسه توجیهی تا قانعشان کند آنها هم باید روسریها را کنار بگذارند و ... .
میدانم که اگر محجبه باشید احتمال دارد بگویید آن شرایط با این شرایط فرق میکند.آنجا پای اعتقاد دینی در میان است و اینجا تخلف از قوانین جامعه و چه و چه.هرچند که حالا دیگر صدای محجبه ها هم در آمده چون شان و منزلت عفاف و حجاب را زیر سوال بردهاند.
من دیگر هیچ رفتار زشت و زنندهای را در خصوص مسئله حجاب و پوشش بانوان آن هم به اسم امر به معروف و نهی از منکر نمیپذیرم.اصلا راستش را بگویم فکر میکنم حتی گفتار نرم و از سر مهر هم دیگر به آن صورت جواب نمیدهد. حالا رفتار و عملکرد مومنان و دینمداران در مرکز توجه قرار گرفته است نه آنچه که در کتابها آمده.
بله. هنوز ابهامهای زیادی وجود دارد.در فیلمی که از لحظهی بدحالی مهسا منتشر شده هیچکس رفتار خشونت آمیزی نداشته. اما قبلش چه؟ما هنوز نمیدانیم. حتی اگر فقط و فقط از سر ترس چنین اتفاقی افتاده باشد باید بپرسیم چرا سیستمی به نام گشت ارشاد تا این اندازه وحشت به دل یک دختر ۲۲ساله انداخته است؟
مردم بیش از همیشه خشمگیناند و اگر قرار باشد اتفاقاتی نظیر آنچه امروز افتاده همچنان ادامه پیدا کند هیچ بعید نیست روزی شاهد ماجراهایی عکس امروز باشیم.
شبیه زمان رضا خان /:
کلا یا افراط یا تفریط ...
ولی الان صدای همه در اومده
مثل هشتگ "من محجبه ام و مخالف گشت ارشاد " همچین چیزی ...