آنجا،آن بیرون
در هند
پسر پیام میدهد:《ماجرای دختری که در ایران فوت شده است چیست؟اینجا در دانشگاه ما بعضی دانشجویان علیه ایران حرفهای بدی میزنند.من واقعا ناراحت میشوم از این موضوع.》
ماجرا را تعریف میکنم.
بعضی چیزها برایش سوال است. در خصوص سوالش برایش توضیحاتی میدهم. باورش نمیشود که مردم اینجا عقاید مختلفی دارند.میگوید:《آخر چرا اینطور شده؟ما کشمیریها آرزویمان است که در ایران باشیم،در یک کشور اسلامی.》
انگار تا پیش از این تصور میکرده در ایران همه مثل هم و کاملا یکدست هستند،همه بسیار بسیار مذهبی. تصور نمیکرده که ایران آدمهایی با عقاید مختلف و حتی متضاد دارد. موافق دارد و مخالف دارد.
می گوید :《 نمیدانم کجای کار خراب شده، عجیب است.》
میگویم:《نمیدانستم آنجا در هند هم در مورد ماجرای اخیر ایران حرف میزنند.》
از آنجا که او یک ایراندوست است از اینکه سایر دوستانش در مورد ایران آن حرفها را زدهاند کمی عصبانی و ناراحت است. با خودم میگویم چه خوب که بعضیها آن بیرون نسبت به ایران حس تعلق دارند بی آنکه ایرانی باشند.
دلم نمیخواهد از ایران تصویر بدی در ذهن مردم دنیا بماند...کاش مردم در کنار هم باشند نه در مقابل هم...
در استرالیا
در اینستاگرام عکسهای زینب را میبینم.
حالش خوب است.تا وقتی اینجا بود مثل همه ما از هر ماجرای تازهای غصهاش میشد اما حالا بسیار بسیار دور از اینجاست.حالا آنجا هم درس میخواند هم تدریس میکند.حقوق خوبی دارد و اگرچه برای درسش بسیار زحمت میکشد اما برای تفریح خودش هم کم نمیگذارد. قطعا او هم غم و غصههایی دارد اما دیگر دغدغههایش شبیه دغدغههای ما نیست.
توی عکس پشت سرش یک آسمان تمیز آبی است و سرزمینی بسیار سرسبز و وسیع.
اینجا
میم توی یکی از استوریهایش نوشته است از اینجا متنفر است.دوستم چند وقت پیش گفته بود که میم دارد کارهای رفتنش را جور میکند.
من اما از اینجا متنفر نیستم.من از نامهربانیها غصهام میشود،خیلی.اما همیشه اینجا را دوست خواهم داشت.من وقتی میبینم الف ، میم یا ف میگویند چیزی به نام وطن برایشان معنی ندارد، نمیفهمم از چه حرف میزنند.من وقتی که بعضی از دوستان ایرانیمان در خارج میگویند از اینکه ایرانیاند خجالت میکشند نمیفهمم یعنی چه.البته من جای آنها نیستم و سرزنششان نمیکنم.
نگار پیام میدهد و از حال بد روحیاش در این روزها میگوید.
ته حرفهایش میگوید:اما من هنوز هم دوست دارم عاشق آدمها باشم.
مینویسم:من هم نگار،من هم...
انگار هرکی از سرزمین خودش میناله /: البته ... نه.