مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
شنبه, ۳۰ مهر ۱۴۰۱، ۰۸:۳۱ ب.ظ

بازگشت

ساعت 12 شب بود.پدر،مادر را برده بود درمانگاه.من خوابم نمی برد تا مادر برگردد.خواهرم خواب بود.

بلند شدم و چراغ آشپزخانه را روشن کردم که اگر خوابم برد و برگشتند ،چراغ یک جا روشن باشد.

گوشی را همین طور الکی برداشتم. نمی دانستم باید چه کار کنم. ناگهان حس کردم باید حتما آهنگی از امیرحسین مدرس بشنوم! اصلا مگر چند قطعه از او شنیده بودم که حالا این وقت شب چنین چیزی دلم می خواست؟ نامش را جستجو کردم و باز حس کردم در این لحظه باید چیزی از گذشته یادم بیاید که یادم نمی آمد. چه چیزی توی آن گذشته بود؟ گوشی را کنار گذاشتم و رفتم که بخوابم.

نخوابیدم تا وقتی مادر برگشت و دیدم سر جایش آرام خوابیده است.

***

عصر امروز یاد دیشب افتادم. رفتم سراغ آلبومی قدیمی که وقتی نوجوان بودم خریده بودمش. آن سال ها زیاد به اریکه می رفتیم. یک بار با خواهرم رفته بودیم به یکی از مغازه های روبه روی آنجا و گفته بودیم کار جدید چه دارید؟ فروشنده یک آلبوم موسیقی دستمان داده بود.من به جز امین زندگانی و امیرحسین مدرس و شهاب حسینی ،بقیه عکس های روی آن را نمی شناختم. اسم آلبوم بود : هفت-3،هفت-4 . 

جز این،چیز دیگری یادم نمی آمد.آلبوم را داخل دستگاه گذاشتم و آهنگ ها را یکی یکی رد کردم تا رسیدم به یادگاری. حالا دارم برای بار دهم می شنومش و فکر می کنم بعد از هفته ای که به گوش دادن آهنگ های قدیمی بنیامن بهادری گذشت حالا این هفته نوبت به مدرس رسیده است و باید سراغ او بروم.اما...

من چرا هی به گذشته برمی گردم؟

 

از اینجا یادگاری را بشنوید

 

 

۰۱/۰۷/۳۰
یاس گل

نظرات  (۲)

۳۰ مهر ۰۱ ، ۲۰:۳۸ آقای همکار

بخاطر موضوعی این آقای مدرس رو از نزدیک زیاد می‌دیدم. صورتش از بس کک و مک داشت که اصلا باورم نمیشد همون امیرحسین مدرس باشن. هر موقع اسمشون میاد یاد کک و مک ها میفتم.

 

 

+ از مزیت دختر داشتن اینه که نگران بیدار میمونه با بقیه برگردن خونه. من تازه دو روزه فهمیدم ۳ ماه پای مادرم تو گچ بوده و الان میره فیزیوتراپی. تازه حتی حاضر نشدم برسونمش تا فیزیوتراپی :/ پسر است دیگر.

پاسخ:
بسیارعالی، به‌به
بله معمولا شخصیت‌های شناخته شده از نزدیک تفاوت هایی دارن

+خب احتمالا مشغله‌تون زیاد بوده یا دور بودین که متوجه نشدین. پیش میاد.

سلااااام. خوش برگشتین.

واقعا.

منم گاهی میشینم آهنگای قدیمی رو گوش میدم مثل یه عطر قدیمی برام حکم طلا داره و گذشتمو زنده میکنه. چه تلخ چه شیرین. این دلتنگی ها رو برطرف میکنه.

پاسخ:
سلام. ممنونم.
آره انگار با شنیدنش چند لحظه حس می کنیم هنوز توی اون دورانیم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">