چالش تصویر یک رویا
زینب در انتهای پست آخرش نوشته بود: 《 امیدوارم یک روز مسیر شغلی و تحصیلیام به یک جنگل سبز برسد! جنگلی که برای ساختنش تلاش کرده باشم.》
همان لحظه فکر کردم: چه تصویری! چه تصویرسازیِ سبزی!
بعد از خودم پرسیدم: خب حالا من اگر بخواهم آرزویم را به چیزی تشبیه کنم چطور؟
و این یک چالش است. میخواهم دعوتتان کنم تا به آرزویتان، به آیندهتان فکر کنید و بگویید اگر قرار باشد آن را به چیزی تشبیه کنید آن تصویر چه شکلی است؟
من هروقت به آن فکر میکنم یک پنجره در برابرم میبینم. یک پنجره که پشتش ایستادهام و دارم منظرهی بیرون را تماشا میکنم. گاهی شیشه پنجره بخار کرده است و آن بیرون بارانی است. گاهی ابتدای صبح است و نور خورشید دارد آرام آرام از مشرق بالا میآید و اتاقم را روشن تر میکند.
گاه یک کتاب و فنجان روی میزم پشت پنجره است و گاه چند گلدان گل جعفری.
رویای من شبیه پنجره است.
سلام
رویای قشنگی است... :)
ولی رویای من اصلاً شبیه این چیزها نیست. نگویم بهتر است.
امیدوارم به رویای قشنگت برسی!