مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
سه شنبه, ۱۵ آذر ۱۴۰۱، ۰۹:۲۵ ب.ظ

چالش تصویر یک رویا

زینب در انتهای پست آخرش نوشته بود: 《 امیدوارم یک روز مسیر شغلی و تحصیلی‌ام به یک جنگل سبز برسد! جنگلی که برای ساختنش تلاش کرده باشم.》

 

همان لحظه فکر کردم: چه تصویری! چه تصویرسازیِ سبزی!
بعد از خودم پرسیدم: خب حالا من اگر بخواهم آرزویم را به چیزی تشبیه کنم چطور؟
و این یک چالش است. می‌خواهم دعوتتان کنم تا به آرزویتان، به آینده‌تان فکر کنید و بگویید اگر قرار باشد آن را به چیزی تشبیه کنید آن تصویر چه شکلی است؟

من هروقت به آن فکر می‌کنم یک پنجره در برابرم می‌بینم. یک پنجره که پشتش ایستاده‌ام و دارم منظره‌ی بیرون را تماشا می‌کنم. گاهی شیشه پنجره بخار کرده است و آن بیرون بارانی است. گاهی ابتدای صبح است و نور خورشید دارد آرام آرام از مشرق بالا می‌آید و اتاقم را روشن ‌تر می‌کند.
گاه یک کتاب و فنجان روی میزم پشت پنجره است و گاه چند گلدان گل جعفری.

رویای من شبیه پنجره است.

 

۰۱/۰۹/۱۵
یاس گل

نظرات  (۵)

۱۶ آذر ۰۱ ، ۰۸:۴۳ حاج‌خانوم ⠀

سلام
رویای قشنگی است... :)
ولی رویای من اصلاً شبیه این چیزها نیست. نگویم بهتر است.
امیدوارم به رویای قشنگت برسی!

پاسخ:
سلام 🙋‍♀️ اگر دوست داشتی شما هم تصویر رویای خودت در یک پست بنویس. اگر دوست داشتی.
۱۶ آذر ۰۱ ، ۰۸:۵۰ حاج‌خانوم ⠀

فضام خیلی متفاوته! :دی
فضای رویات رو خراب می‌کنم رفیق... بی‌خیال

پاسخ:
نه اصلا عیبی نداره. یعنی می دونی؟ میگم هرکس تصویر رویاش قطعا متناسب با چیزی هست که می خواد‌. ممکنه بزرگترین هدف یکی کاملا معنوی باشه نه دنیایی و خب تصویرش هم یه تصویر معنوی میشه نه مادی. قشنگی چالش به همین تفاوت هاست 🌸 مگر اینکه ترجیح بدی درمورد هدفت کلا چیزی نگی تا زمان رسیدن بهش (فقط اگر خواستی بگی داخل یه پست وبلاگی بنویس 😁 الان میگه ولم کن دیگه 😂 )

چونکه تو یاسمنی هستی که خیال‌پردازه و دنیای بیرون پنجره‌ش همیشه شگفت انگیز تر از دنیای پیرامونشه! آره،من اینطور فکر می‌کنم:)

پاسخ:
وای 😃 فکر کنم همینه. حالا همش توی پینترست حواسم به پنجره هاست.
۱۶ آذر ۰۱ ، ۲۲:۱۴ هارب .‌‌‌

رویای من شبیه نقاشی شمع آقای چمران است.

پاسخ:
جدال شعله‌ی کوچک با تاریکی. تصویر قشنگی برای رویاتون انتخاب کردید

یکبار بصورت جدی به این فکر میکردم که آینده شغلی و زندگیم رو در قالب یک کتابفروشی ببینم . جایی که ادم ها به دور از هیاهو پناه میارن به اونجا و درباره شعر و ادبیات گپ میزنیم . اما بازار کتاب اونقدر به هم ریخت که خودمم رفتم سراغ کتب الکترونیک 😅

این بود تخیلات ناکام من 🙄

پاسخ:
واقعا قیمت کتاب‌ها خیلی افزایش پیدا کرد. منم بیشتر دارم از کتابخانه دانشگاه استفاده می کنم.
ولی عیب نداره. حالا خودش رو نشد به دست بیارین لااقل یه تصویر ازش توی رویا داشتین 😅

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">