مستر جونز
مرد که پیشخدمت عمارت است قدبلندی دارد و سرش کاملا طاس است. تقریبا چهل سالش است و مجرد است. مستر جونز خدمتکار خانهزاد و قسمخوردهی خاندان است که میخواهد تا پایان عمر در خدمت همین خانه و خانواده بماند.
همیشه راس ساعت یازده برای بار آخر در راهروهای عمارت گشت میزند تا از مرتب بودن خانه و به سرانجام رسیدن تکتک امور مطمئن شود. سپس به اتاق کوچک خود میرود تا بخوابد.
معمولا وقتی از راهروی مشرف به اتاق دختر میگذرد صدای زنگ رومیزی دختر را میشنود. ابتدا پشت در لباسش را مرتب میکند، در میزند و پس از شنیدن صدای دختر وارد اتاق میشود.
دختر معمولا وقتی او را صدا میزند که نیاز به حرف زدن داشته باشد. از این رو پیشخدمت رازهای زیادی درباره دختر میداند که البته هرگز این اسرار را نزد کسی فاش نکرده است. گاهی هم نه برای شنیدن حرفهای دختر، بلکه برای قصهگویی و کتابخوانی وارد اتاقش میشود. و در بعضی موارد هم برای یک پیانونوازی آرام شبانگاهی. (مثلا دیشب این قطعه را نواخت)
خروج او از اتاق همیشه به این معنا است که دختر علیرغم تمام افکار مشوش و دلمشغولیهایش به خواب رفته است و رویاهای شبانهی او آغاز گشته است...
+یک بار خواستم برای مستر جونز موهای بلندی در نظر بگیرم. جوری که بتواند با یک کش ظریف آن را پشت سرش جمع کند. اما تصمیم گرفتم به تصویر اولیهای که از او در ذهنم آمد وفادار بمانم و او را با همین سر طاسش فرض کنم.
"با من مشورت کن" به حضور "مستر جونز" حسادت میکند و معتقد است از وقتی پای مستر جونز به خیالم باز شده کمتر او را فرامیخوانم. اما اشتباه میکند.