مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
پنجشنبه, ۲۹ تیر ۱۴۰۲، ۱۰:۳۵ ق.ظ

گرم مثل خاک هندوستان

شاید بدم نمی آمد با یکی از هم کلاسی هایم به این سخنرانی بروم. اما فکر کردم وقتی حتی دیگر در دانشگاه نمی بینمشان چرا باید آن ها را به یک سخنرانی- آن هم بدون اعطای گواهی- دعوت کنم؟ این شد که با خواهرم رفتم.

تا قبل از آنکه به ایستگاه هفت تیر برسیم هم جای نشستن داشتیم هم هوای داخل مترو خنک بود. اما از آنجا خط را عوض کردیم و افتادیم در مترویی شلوغ. دو ایستگاه بعد پیاده شدیم و بعد از یک پیاده روی کوتاه به کوچه ای که دنبالش بودیم رسیدیم. یک آقایی که شبیه چینی ها بود با لبخند گفت: درست آمده اید. همین جاست. تشکر کردیم و کمی جلوتر مرکز فرهنگی سفارت هند را پیدا کردیم. وقتی وارد شدیم جای نشستن نبود و سخنرانی رئیس پیشین مرکز تحقیقات فارسی در هند شروع شده بود. یک آقا دو صندلی خالی پیدا کرد و گفت یکی تان اینجا بنشیند، یکی هم آنجا. جای من دقیقا زیر بلندگو بود اما چاره نبود. هوای داخل سالن گرم بود. کولرها روشن بود اما شاید کفاف جمعیت حاضر را نمی داد. رایزن فرهنگی هند با خنده گفت اینجا هم مثل خاک هند گرم است. نشستیم و به موضوع جایگاه زبان فارسی در هند گوش سپردیم. از بعضی قسمت ها که برایم مهم تر بود یادداشت برداری کردم. سفیر کبیر هند را هم دیدیم. سخنرانی که تمام شد در گوشه ای از مهمانان پذیرایی کردند و ما مسیرِ رفته را برگشتیم.

از مترو پیاده شدیم تا سوار تاکسی شویم. اواسط راه به یکی از موکب های حسینی رسیدیم. داشتند به رهگذران شربت تعارف می کردند.

راننده از مسافران پرسید مایلند ماشین را نگه دارد تا شربت بگیرد؟ و همه قبول کردند.

شربت های خنکِ نذری در یک عصر گرم تابستانی بین مسافران پخش شد.

۰۲/۰۴/۲۹
یاس گل

نظرات  (۱)

۰۲ مرداد ۰۲ ، ۰۱:۳۸ شاگرد بنّا

سلام علیکم و رحمه الله و برکاته

به اقتضای این‌که طرح اندیشۀ اسلامی در قرآن رو دست گرفته بودم، و به اقتضای پُستِ شما، توصیه می‌کنم صفحۀ 90 تا 92 کتاب رو با پاورقی بخونید. مختصری از تاریخِ هند هست که جالب و مهمه. 

 

دوست دارم به قدری تأثیرگذار شید که بعد از ورودتون به هند، بتونید از رنجِ مردمِ کشمیر کم کنید و رسانۀ مظلومیت‌شون باشید... 

پاسخ:
سلام به شما
به‌به، چه پیشنهاد خوبی. بعد از خوندن نظرتون رفتم و صفحاتی که فرمودین از روی یک فایل خوندم و اتفاقا بعدش از یکی از دوستان هندی خواستم در مورد تیلاک اگر اطلاعات دیگه ای دارن بدن.
ممنونم از شما.

کاش روزی این اتفاق بیفته. کاش ببینم اون روز رو...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">